چهارشنبه 26 ثور/اردیبهشت 1403 برابر با Wednesday, 15 May , 2024
جستجو
Close this search box.
مهاجران غیرقانونی در راه ایران؛ راه حل چیست؟- ایراف

در روزهای گذشته مسئولان خبر از طرحی دادند که طبق آن طی 5 سال آینده دیوارهایی جهت انسداد مرزهای ایران کشیده خواهد شد. آن‌طور که از اخبار برمی‌آید در بین مرزها، اولویت با مرز افغانستان است. بر آن شدم تا گفتگوی کوتاهی با یکی از مهاجرین غیرقانونی در ایران انجام دهم که بارها به صورت غیرقانونی وارد ایران شده است.

امان‌الله آن‌طور که می‌گوید 38 سال دارد و از سال 1382 مرتباً به ایران رفت و آمد دارد. او می‌گوید شاید بالغ بر 20 بار به ایران آمده و احتمالاً حدود 10 بارش را غیرقانونی وارد ایران شده است. امان‌الله اهل هرات است اما مرز دوغارون در نزدیکی این شهر را برای ورود غیرقانونی مناسب نمی‌داند. او می‌گوید ما همیشه از مرز میلک وارد ایران می‌شویم؛ میلک که نه پایین‌تر از میلک.

از او پرسیدم وقتی از هرات راه می‌افتند به سمت مرز ایران از کدام شهرها می‌گذرند؟ می‌گوید از هرات به سمت جنوب حرکت می‌کنند. با ماشین‌هایی که وجود دارند خودشان را به نیمروز می‌رسانند که آخرین شهر افغانستان در همسایگی زابل ایران است. مرز میلک نزدیک اینجاست. معمولاً جاده‌ها خوب نیست و سفرشان طول می‌کشد؛ شاید 20 ساعتی در راه باشند تا به مرز برسند.

برایم سوال شد که طالبان این‌جا چه برخوردی با مهاجران دارند؛ آیا جلویشان را می‌گیرند؟ امان‌الله می‌گوید: «نه، اصلاً. حتی کمک می‌کنند تا ما راحت‌تر سفر کنیم و به مرز برسیم.»

شنیده بودم که مهاجرین به صورت مستقیم به ایران نمی‌آیند و از طریق خاک پاکستان وارد ایران می‌شوند. امان‌الله این موضوع را تأیید می‌کند و می‌گوید: «ما از افغانستان خارج می‌شویم اما به ایران نمی‌آییم. چون مرزبانی ما را می‌گیرد و رد مرز می‌کند. باید به خاک پاکستان وارد شویم. آنجا دیگر ماشینی نیست، از کوه‌ها و تپه‌ها بالا و پایین می‌رویم تا به مرز خاش برسیم. 24 ساعتی به همین صورت در خاک پاکستان باید پیاده برویم تا به مرز ایران برسیم. آن‌جا دیگر خیالمان راحت است که مرزبانی وجود ندارد، البته گاهی گشتی‌ها هستند و چند نفری را می‌گیرند اما من تا حالا گرفتار نشده‌ام. گاهی هم مرزبانی ما را می‌‎بیند و کاری ندارد.»

او ادامه می‌دهد: «در خاک ایران ماشین‌های سواری وجود دارند. گاهی اتفاق می‌افتد همین ماشین‌ها ما را تا تهران می‌برند اما به ندرت. معمولاً این ماشین‌ها ما را پنجاه کیلومتری جلوتر می‌برند تا بعد از خاش و سراوان. آنجا تویوتاهای باری منتظر ما هستند. هر کدام از این تویوتاها 32 نفر را سوار می‌کنند و تا بم می‌رسانند.»

از او در مورد تردد در شهرهای مرزی می‌پرسم. این‌که آیا وارد شهر می‌شوند و با مردم مراوده دارند؟ «اگر روز باشد نه، ولی گاهی شب‌ها ممکن است به حاشیه شهر برویم. معمولاً ما با فاصله از شهر حرکت می‌کنیم. حتی سیاهی شهرها را هم نمی‌بینیم.» برایم سوال می‌شود پس از کجا متوجه می‌شوند اینجا خاش یا سراوان یا بم است؟ او پاسخ می‌دهد: «به ما می‌گویند اینجا فلان شهر است. ما که چیزی نمی‌بینیم. همه توقف‌ها در بیابان‌هاست. آن‌جا با هم قرار می‌گذارند. یعنی ماشینی که ما را می‌برد با ماشین بعدی هماهنگ است که کجا ما را تحویل دهد. حتی این اطلاعات را به راننده بعدی می‌دهد که مسافران من می‌خواهند بروند تهران، یا بندرعباس یا یزد.»

از رفتار راننده‌ها می‌پرسم. امان‌الله می‌گوید: «بعضی‌هایشان بامرام‌اند، هوایمان را دارند، مؤدب هستند. اما بعضی‌ها هم نه، بی‌احترامی می‌کنند، توهین می‌کنند.»

به مسیر برمی‌گردم. مهاجرین در بم سوار ماشین‌های شخصی می‌شوند؛ پژو، هر مدلی از پژو، جی ال ایکس، پرشیا، 206، همه مدل پژو هست. به ندرت پراید هم دیده می‌شود. هر ماشین 13 نفر را سوار می‌کند. 4 نفر صندوق عقب، 2 نفر صندلی جلو، 7 نفر هم صندلی عقب. یعنی دو نفر در عقب باید بخوابند کف ماشین و 5 نفر هم کنار هم به ردیف می‌نشینند.

در ذهن بسیاری از ما این‌‌گونه جا افتاده که مهاجرین عادت دارند و برایشان این شکل از جابجایی سخت نیست. امان‌الله اما این حرف‌ها را اشتباه می‌داند: «نه، اصلاً این‌طور نیست. ما خیلی اذیت می‌شویم. 15، 20 ساعت راه است از بم تا تهران. ما همین‌طوری بدون هیچ حرکتی باید این مدت سر جایمان باقی بمانیم.»

شاید برای شما هم سوال شود که آیا این 13 نفر در طول مسیر جایشان را با هم عوض می‌کنند؟ مثلاً کسانی که در صندوق عقب هستند با صندلی جلو جابه‌جا می‌شوند؟ امان‌الله می‌گوید: «نه چطور جابه‌جا شویم؟ ماشین از ترس پلیس با سرعت 120 تا حرکت می‌کند و نگه نمی‌دارد. باید صبر کنیم تا به تهران برسیم. واقعاً تمام بدنمان خرد می‌شود. من الان یک درد قدیمی زانودرد دارم به خاطر همین مسیر است که در ماشین بی‌حرکت تا تهران آمده‌ام.»

قیمت و هزینه این سفر مجموعاً 9 میلیون تومان است و تفاوتی نمی‌کند که کجای ماشین نشسته یا دراز کشیده‌ای. امان‌الله توضیح می‌دهد که « قدیم ارزان‌تر بود. اما الان قیمت‌ها بالا رفته. ما از مرز تا تهران باید 9 میلیون تومان هزینه کنیم. آن‌ها خودشان با یکدیگر حساب و کتاب می‌کنند. ما فقط به یک نفر پول می‌دهیم. حالا ممکن است از مرز تا تهران، 6، 7 بار ماشین عوض کنیم. گاهی هم ممکن است از همان سراوان تا تهران بدون تعویض ماشین بیاییم. پول ایرانی می‌گیرند، افغانی را قبول ندارند. یک‌جا هم باید پول را بدهی. اگر دلار باشد، دلار هم قبول می‌کنند.»

از او در مورد راننده‌ها می‌پرسم که اهل کدام نقطه از ایران هستند. امان‌الله می‌گوید: «بیشتر بلوچ‌اند، البته الان دیگر هر شهری راننده‌های بومی خودش را دارد. مثلاً ممکن است سیستانی باشد، کرمانی باشد. یا اگر یزد بروی، راننده یزدی باشد. اما بیشتر بلوچ‌اند.»

سهولت تردد در مرزهای ایران را پیشتر نیز شنیده بودم. از یکی دیگر از مهاجرین شنیده بودم که 13 بار به ایران آمده که 12 بار آن غیرقانونی بوده. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد که کشیدن دیوار در مرز افغانستان احتمالاً نمی‌تواند تنها راه جلوگیری از ورود غیرقانونی به ایران باشد چرا که اولاً مرزهای پاکستان مسیر اصلی مهاجرین افغانستانی است و ثانیاً به قول یکی از سناتورهای آمریکایی مخالف طرح دیوار مرزی مکزیک خطاب به ترامپ، اگر شما دیوار 15 متری بسازید، مهاجرین نردبانی 16 متری خواهند ساخت.

واقعیت آن است که برخورد با ورود غیرقانونی مهاجرین می‌تواند راه حل دیگری باشد؛ یعنی برخورد با چرخه قاچاق انسان یا همان «افغانی‌کِشی» که البته همان‌طور که در مصاحبه شنیدیم نه تنها تا تهران ریشه دوانده بلکه با توجه به حجم بالای ترونر مالی (حجم مبادلات) برخورد با آن کار آسانی نیست.

با یک حساب سرانگشتی، اگر سالانه 700 هزار نفر به صورت غیرقانونی وارد ایران شوند (بر اساس آمار در سال 1400 بیش از 1 میلیون و در سال‌های بعد با کمی کاهش، مشابه همین تعداد به صورت غیرقانونی وارد ایران شده‌اند) و هر مهاجر به صورت میانگین 9 میلیون تومان هزینه رسیدن به مقصد کند، 6 هزار و 300 میلیارد تومان، حجم گردش مالی این صنعت غیرقانونی است. به این مبلغ، هزینه‌هایی نظیر اجاره خانه، خرید مایحتاج و رفت و آمد توسط مهاجرین در طول مدت حضور در ایران را باید اضافه کرد. چه کسانی از این اقتصاد سود می‌برند؟ بی‌شک از خاش تا تهران گروه‌های مختلفی به این وضعیت راضی هستند.

به هر ترتیب بسیاری از کارشناسان، برخورد با مهاجرین غیرقانونی را ناکافی می‌دانند و معتقدند تنها راه جلوگیری از ورود مهاجران به یک کشور، آبادانی کشور مهاجرفرست است. بسیاری از مهاجران افغانستانی اذعان می‌کنند که سخت‌گیری نسبت به آن‌ها در ایران حتی اگر تشدید شود، شرایط در افغانستان آن‌قدر بغرنج هست که باز هم انتخابشان برای ماندن و زندگی کردن ایران است.

پیشنهاد می شود:رشد ۲۹ درصدی خروج اتباع خارجی غیرمجاز از مرزهای سیستان و بلوچستان

لینک کوتاه: https://irafnews.com/?p=16318

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها