دوشنبه 18 سرطان/تیر 1403 برابر با Monday, 8 July , 2024
روابط اقتصادی دولت سیزدهم با افغانستان درست و عملگرایانه است

به گزارش ایراف، ‎در دوره دولت سیزدهم اقدامات مختلفی برای توسعه روابط اقتصادی ایران و افغانستان صورت گرفت. برای مثال ساماندهی به صادرات ایران به افغانستان، تسهیل در روند صدور روادید عبور و مرور تجار، فعال سازی خط آهن خواف-هرات، تشکیل کمیته تسهیل و رفع موانع تولید و سرمایه‌گذاری، حمایت از سرمایه‌گذاران دو کشور با هدف رونق بخشی به تجارت ایران-افغانستان، تشکیل کنسرسیوم معدنی و ریلی از برنامه‌هایی بود که دولت رئیسی دنبال کرد.

‎در حقیقت تغییر رویکردها نسبت به دیپلماسی اقتصادی و مهیا کردن زیرساخت‌ها، دو گام طی شده توسط دولت سیزدهم در روابط با افغانستان بوده است.

‎یکی از موضوعات اقتصادی مهم بین دو کشور موضوع خط آهن چابهار-افغانستان بود که دولت رئیسی آن را با دقت دنبال کرد. بحث خط آهن چابهار به افغانستان و همچنین وصل شدن راه‌های ترانزیتی ایران و افغانستان در ماه‌های اخیر توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است. بسیاری در داخل افغانستان و ایران از گسترش روابط تجاری میان دو کشور صحبت می‌کنند.

بررسی آمارهای رسمی منتشر شده نشان می‌دهد که تجارت ایران و افغانستان در سال ۱۴۰۲ به صادرات ۱.۶ میلیارد دلاری ایران به همسایه شرقی منجر شده است. دو کشور انتظار دارند با ایجاد کریدورهای مناسب ترانزیتی میان دو کشور میزان صادرات از افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی و غرب توسط ایران شدت بیشتری پیدا کند.

‎از سوی دیگر دولت سیزدهم سعی بر تشکیل شرکت‌های مشترک و سرمایه‌گذاری‌های مشترک با افغانستان داشت تا بتوانند دو کشور از ظرفیت‌های یکدیگر بهره بگیرند.

این موضوع و مسایل مرتبط دیگر را در گفتگویی اختصاصی با بهروز قزل، تحلیلگر مسائل آسیای مرکزی در میان گذاشتیم و شرح کامل گفتگو در زیر قرار دارد.

افزایش خطوط ارتباطی با افغانستان چقدر می‌تواند بر موضوعات مختلف میان دو کشور تاثیر داشته باشد؟

اساساً توسعه خطوط ارتباطی در قالب خطوط راه آهن و مسیرهای ترانزیتی اصطلاحاً کامیونی یا حتی مسیرهایی که از دریا یا خطوط هوایی می‌گذرد، تاثیراتی در حوزه غیراقتصادی هم دارد. یعنی به صورت خودکار باعث می‌شود روابط کشورهای منطقه به سمت وابستگی متقابل بروند و کشورها از این روابط سهم اقتصادی داشته باشند. سهم اقتصادی انگیزه برای همکاری‌ها در سایر حوزه‌ها اعم از سیاسی، امنیتی و غیره هم ایجاد خواهد کرد.

راه اندازی کریدورهای ایران که از افغانستان می‌گذرد، چه منافعی برای دو کشور خواهد داشت؟

خطوط انتقالی موجب تسهیل در ورود و خروج کالا در کشورها می‌شود و بازرگانی میان کشورها را تسهیل می‌کند و هزینه ترابری را کاهش می‌دهد. از سوی دیگر هزینه‌های بازرگانی و تجاری و سرعت انتقال کالا و محصولات را کاهش می‌دهد و به شرایط تجاری نفع می‌رساند. از طرف دیگر کشورهای دیگر که در مسیر کریدوری هستند مثلاً خطوطی که از افغانستان عبور خواهد کرد و به کشور ثالث می‌رود و خطوطی که از ایران عبور خواهد کرد و به ترکیه و آسیای مرکزی می‌رود، بخشی از درآمد را برای میزبانان کریدورها دارد. وقتی هم من منافع اقتصادی داشته باشم ایجاد امنیت آن خطوط هم برای من اولویت می‌شود. در ملاحظات سیاسی هم سعی می‌کنم که این ملاحظات را داشته باشم که روابط دو کشور به سمت تیره شدن حرکت نکند. مسائل از روش‌های مسالمت آمیزتری حل شود. در مناسبات فرهنگی سعی باید شود که مسیر برای مناسبات فراهم‌تر شود تا به نوعی حاشیه امن اقتصادی و تجاری برای دو طرف فراهم شود و مسیرهای اقتصادی و خطوط راه‌آهن تبعات دیگری در حوزه‌های امنیتی و فرهنگی نیز دارد.

ایران سعی دارد در کریدورهای منطقه جای مناسبی برای خود بیابد، آیا کریدور ایران می‌تواند با دیگر کربدورهای منطقه رقابت کند؟

ایران از یک طرف به دریای خزر و از طرف دیگر به خلیج فارس دسترسی دارد. افغانستان برای رسیدن به کشورهای مختلف و دریا باید از طریق ایران دسترسی پیدا کند. در این مورد ایران برای افغانستان قابل چشم‌پوشی نیست. البته در استفاده از مسیرهای ترانزیتی و تجاری نگاه سیاسی و امنیتی نیز وجود دارد. در واقع حوزه مناسبات تجاری غالباً تحت تاثیر رویکردها و انگیزه‌های سیاسی قرار می‌گیرند. وقتی کشور ایران در سطح بین‌المللی تحت تحریم‌های ظالمانه قرار می‌گیرد عملاً بخشی از مراودات کشورها با ایران هم تحت تاثیر قرار می‌گیرد. همکاری تجاری و کریدوری با کشورهایی که تحت تحریم است، سخت‌تر خواهد بود. از سوی دیگر متاسفانه تبلیغات منفی روی انگیزه کار کردن با ایران وجود دارد. اینها نوعی تبلیغاتی که از دهه‌ها پیش غربی‌ها بوجود آوردند که کشورها عموماً احتیاط کنند و اصطلاحاً همه تخم مرغ‌هایشان را در سبد ایران نگذارند.

از طرف دیگر دیگر کشورها مانند ازبکستان سعی می‌کند کریدور ازبکستان-افغانستان-پاکستان را راه بیاندازد. ترکیه هم سعی دارد مسیر ترکمنستان-افغانستان -پاکستان و حتی هند راه بیاندازد. امروز متنوع‌سازی مسیرهای تجاری در همه جای دنیا امر طبیعی است؛ ولی در برخی مواقع شاهد هستیم که برخی مسیرها با هزینه بیشتر و سطح زمان بیشتر به مسیر ایران ترجیح داده می‌شود. این شرایط کاملاً نگاه سیاسی و ملاحظات کلان سیاسی و منطقه‌ای دارد. کریدور ایران بهترین از هر جهت برای عبور است ولی برخی کشورها از ایران خیلی راحت تر می‌تواند عبور کند. بعضی کشورها سعی دارند مسیر دیگری را انتخاب کنند و یا کنار این مسیر، مسیرهای دیگری را انتخاب کنند و ظرفیت‌هایشان را بالا ببرند. این نشان می‌دهد خیلی از مسائل اقتصادی ما در اصل ریشه اقتصادی ندارند و فقط بحث فنی مطرح نیست. بحث‌های سیاسی و بحث های دیگر مطرح می‌شود.

روابط اقتصادی ایران و افغانستان را چگونه می‌بینید؟

بعد از روی کار آمدن طالبان ارتباطات ما با افغانستان ادامه پیدا کرد. زیرا بخش بزرگی از مرزهای شرقی ما با افغانستان همسایه است و نمی‌توانیم آنجا را نادیده بگیریم و منتظر باشیم که دولت شناخته شده بین المللی روی کار بیاید. هر کشوری دنبال منافع خودش است.

طالبان نیز یک ساختاری را راه انداخته است و بخش کنسولی افغانستان در تهران کار می‌کند و بخش کنسولی ما هم در کابل کار می‌کند. خیلی کشورهای دیگر هم با افغانستان کار می‌کنند یعنی به صورت عملی همه کشورها دارند با افغانستان کار می کنند. اما طالبان فعلاً در مجامع بین‌المللی آن طور که باید و شاید به رسمیت شناخته نشده و این موضوع خیلی از محاسبات دو جانبه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همیشه باید با احتیاط عمل شود و این ملاحظه‌ای نیست که فقط از جانب ایران باشد. ایران در این مدت در بسیاری از موارد عملگرایانه و درست کار کرده و این از چابکی سیاست خارجی ایران است. سیاست همسایگی دولت سیزدهم را به خوبی فعال کرد و نشان داد سیاست همسایگی در اولویت ما هستند. این سیاست در دولت‌های همسایگی از جمله افغانستان به هر ترتیب انگیزه‌هایی را برای حسن روابط با ایران ایجاد می‌کند. البته باید از نظر فنی امتیازات و بسته‌هایی آماده شود، تا مزیت‌های رقابتی بنادر ایران برای افغانستان و دیگر کشورها تشریح شود. از سوی دیگر برای جذب کسورها مخصوصاً افغانستان تعرفه‌های خاصی در نظر گرفته شود و در بحث بیمه‌ای به آنها کمک شود. عملاً باید به سمتی برود که هزینه‌های آنها را پایین بیاوریم و آنها را ترغیب کنیم.

از سوی دیگر در حوزه سیاسی و امنیتی باید این اطمینان به کشورها داده شود که با ورود به حوزه روابط تجاری با ایران مثلاً از یک دورنما و چشم‌انداز بلند مدتی برای همکاری مداوم می‌توانیم، بهره مند بشویم. این اطمینان در حوزه سیاسی و امنیتی داده شود که منافع بخش خصوصی و حتی کشورهای منطقه تامین می‌شود. این اطمینان خاطر باید داده شود که یک کار کلان است. دیپلماسی اقتصادی بخشی از موضوع است که باید فعال شود. در واقع بخشی از دیپلماسی ایران و بخش‌ها مکمل اعم از دیپلماسی اقتصادی به طور رسمی باید وارد عرصه شوند و فعالیت کنند که به نوعی این کشورها مشتاق به روابط اقتصادی با ایران شوند. این شرایط در مورد افغانستان هم صدق می‌کند. مثل پازل می ماند باید دیپلماسی اقتصادی کارش را درست انجام دهد و در کنارش سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی هم کار خودشان را انجام دهند و در مجموع بسترهای زیرساختی، اقتصادی، فنی و تجاری که برای آن بخش‌ها در نظر گرفته می‌شود، انگیزه‌ای لازم را برای تجار افغانستانی و دیگر کشورهای همه منطقه ایجاد کند. الان خط راه آهن را راه هم بیاندازیم ولی هر تاجری از هر بستری اقدام به تجارت نمی‌کند. باید انگیزه لازم از طریق مکمل‌های دیگر در قالب دیپلماسی ایجاد شود و به یک نتیجه مناسب ختم شود.

با ایجاد روابط اقتصادی با افغانستان، می‌توان امید داشت از نظر امنیتی هم‌ دو کشور شرایط بهتری را حداقل در مرز‌ها طی کنند؟

حتماً با گره زدن اقتصاد دو کشور امنیت تامین می‌شود ولی این مورد همه چیز نیست. در خصوص افغانستان ما 4 الی 5 مورد را به صورت واقع‌گرایانه باید فهم کنیم و با آن کنار بیاییم. یکی اینکه ما با افغانستان همسایه هستیم و واقعیت جغرافیایی غیر قابل تغییر است. همچنین ما نمی‌توانیم در کشور را ببندیم. بعد از دو دهه ورود نیروهای ائتلاف آمریکا و اشغال افغانستان، طالبان به قدرت رسید و خیلی مسلط‌تر هم آمده است. تقریباً می‌توان گفت که شکلی از حکومت در آنجا راه انداخته و حکومت می‌کند. از این نظر حاکمیت بین‌الملی آنها مطرح است. در یک دورنمای نزدیک و یا میان مدت ما چشم‌اندازی از اینکه طالبان نباشد، نداریم و طالبان حضور دارد. با این تصورات که بین ما و طالبان ممکن است تقابل شکل بگیرد و می‌تواند شکل نگیرد، نمی‌توان در کشور را بست. اگر ما تمام مراودات خودمان را صفر کنیم در وضعیت مرزی ما تغییری ایجاد نمی‌شود. تازه آسیب‌پذیر تر هم می‌شویم. طالبان در مدت یک الی دو ساله انگیزه‌های فراملی و قصد صدور ایدئولوژیک ندارد. فعلاً در حال تثبیت وضعیت خودش در خود افغانستان است. در واقع اگر ناامنی در افغانستان شکل بگیرد برای ما هم خطرناک است و ما هم نمی‌توانیم از شرایط ناگوار این موضوع دور بمانیم. ما چه در حوزه مهاجرت و چه در تروریسم تحت تاثیر قرار می‌گیریم.

بهترین روش برای گره زدن روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی دو کشور چیست؟

هیچ ساختاری از توسعه اقتصادی مگر عامل بازدارنده خیلی مهمی باشد، فراری نیست و اینطور نیست که استقبال نکند. افغانستان به مسیر ایران نیاز دارد و بخشی از واردات صادرات افغانستان از طریق ایران است.

هنوز ابتدای کار است و در حال انجام شدن است. ولی اگر توسعه پیدا بکند بخش عمده‌ای از واردات و صادرات افغانستان از ایران شکل بگیرد. حالا این وسط هم منافع اقتصادی برای ایران دارد هم برای افغانستان. آیا ممکن است این شرایط ما را در حوزه سیاسی و امنیتی مسیر رو به جلویی را با افغانستان پیش ببریم؟ بله و این وضعیت خیلی تعیین‌کننده است. البته این موضوع به شرایط نیز بستگی دارد.

برای مثال اگر مسئله امنیتی خیلی مهمی شکل بگیرد یا ایدئولوژی‌های اصلی آن‌ها در خطر باشد، آنها از منافع اقتصادی را چشم‌پوشی می‌کنند. ما هم همینطور هستیم، اگر در بحثی به تمامیت ارضی، امنیت ملی و حاکمیت ما کار داشته باشند، بدون شک موضع سخت خودمان را نشان خواهیم داد. ولی در سطح موضوعات عادی و در جریان کشورهای دیگر شرکت خواهیم کرد و بحث اقتصادی انگیزه بهینه شدن تعاملات سیاسی و امنیتی را ایجاد خواهد کرد. سیر منطقی اینگونه خواهد بود.

درباره ی عبداللطیف نظری: دولت رییسی یکی از موفق ترین ها در توسعه روابط اقتصادی با افغانستان بود بخوانید.

لینک کوتاه: https://irafnews.com/?p=21877

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب
پر بازدیدترین ها