مردم افغانستان به ولایت کرملین یا قیمومیت آمریکا احتیاجی ندارند | افغانستان و مردمِ افغانستان در نگاه امام خمینی(ره)-ایراف

به گزارش ایراف؛ مردم افغانستان را نیز می‌توان در گروه اَلسّابقون‌َالسّابقونی دانست که از اولین برخوردها و آشنایی‌ها با امام خمینی تا به امروز، به او هم به دیده یک “پیشوای دینی-مذهبی” نگریسته‌اند و هم به چشمِ یک “رهبر و جلودار اسلامِ اجتماعی-سیاسی” در جهان امروز.

گوشه‌ای از ارادت و احترامات مردم افغانستان به امام خمینی، یا بنا به تعبیر مرسوم در میان برخی از مردمان آن پاره دیگر وطن فارسی، رابطه “پیر-مریدی”، در کتابِ “در آغوش قلب‌ها” اثر زنده‌یاد محمدسرور رجایی خود را نشان می‌دهد.

به ویژه بخش پایانی کتاب که عکس‌های مستندی از عزاداری‌ها، گریه‌ها، شیون‌ها، نذرها، دعاها و مراسماتی که مردم اقصی نقاط افغانستان، از صفحات غربی، شرقی و مرکزی تا بخش‌های جنوبی و شمالی افغانستان در ارتحال و سالگرد امام خمینی از سر ارادت خویش به رهبر مستضعفان جهان بروز و نشان داده‌اند.

نگاهی گذرا به “صحیفه امام” یا “صحیفه نور” نشان می‌دهد که امام خمینی نیز از سال‌های بسیار دور و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاهی ویژه به افغانستان و مردم افغانستان داشته‌اند و نگاه و رویکردشان را در رابطه با تحولات افغانستان، به صراحت و قاطعیت بیان می‌کردند.

سال‌های تبعید امام خمینی در عراق را می‌توان سرآغاز آشنایی و بعدها تاثیرپذیری بسیاری از علما و شخصیت‌های مطرح کشورهای اسلامی با امام خمینی قلمداد نمود که شروع جدی روابط بخش قابل توجهی از طلاب یا مردم افغانستان مقیم عراق نیز به همان سال‌ها باز می‌گردد.

امام در سخنرانی در جمع روحانیون و ایرانیان مقیم عراق در ۲ / ۱۰/ ۱۳۵۰، هفت سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به علقه و ارتباطی که میان ایشان و مردمان سایر کشورهای اسلامی به ویژه افغانستان به وجود آمده است، می‌گوید: “من در هر جا که باشم علاقه به آقایان، برادران همان جوری است که اینجا باشم. اشخاصی که در اینجا باقی هستید -آقایان افغانی‌ها، هندی‌ها، عراقی‌ها- هر جا هستند، ما همان‌طور که در اینجا بودیم با آن‌ها رابطه داشته‌ایم، آنجا داریم.” (صحیفه امام، ج ۲، ص ۴۰۵)

در مصاحبه با روزنامه “اکونومیست” در تاریخ ۱۸ / ۱۰/ ۱۳۵۷، کمتر از یک ماه ورود به ایران نیز از تداوم روابط برادرانه و دوستانه مسلمانی با تکیه بر “ملت افغانستان” سخن می‌گویند: “افغانستان کشوری است که در همسایگی ما واقع است و مسلمان است. ما با ملت افغانستان روابط دوستانه داریم. آنان برادران ما هستند.” (صحیفه امام، ج ۵، ص ۳۸۶)

با پیروزی انقلاب اسلامی و هم‌زمانی آن با اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، امام خمینی در بیاناتی خطاب به سفیر شوروی در ایران، در تاریخ ۲۲/ ۳/ ۱۳۵۸ از تاثیر متقابل اشغال افغانستان بر ایران و هشدار عدم دخالت شوروی در امور افغانستان تاکید می‌کنند: “ما میل داریم [در] افغانستان، که یک ‌مملکت اسلامی است، مسائل اسلامی حل شود. دخالت شوروی در آنجا در ایران هم تاثیر خواهد گذاشت؛ و ما از شوروی می‌خواهیم در افغانستان دخالت نکند.” (صحیفه امام، ج ۸، ص ۱۱۳)

در همان دیدار، امام خمینی با تأکید بر اسلامی‌بودن جنبش مردم افغانستان و رد اظهارات سفیر شوروی مبنی بر وجود جنبش ضدانقلابی در آن کشور، می‌گوید: “معلوم می‌شود که شما از اوضاع افغانستان خیلی اطلاع ندارید. من به طور کلی بگویم کسانی که در ایران و افغانستان اعمالی به اسم کمونیست انجام می‌دهند به نفع شوروی نیست… در افغانستان حکومت فعلی فشار زیادی به نام کمونیست به مردم وارد می‌آورد؛ و به اطلاع ما رسیده که حدود پنجاه هزار نفر از مردم در افغانستان کشته شده‌اند؛ و علمای اسلام را در آنجا دستگیر کرده‌اند. اگر تره‌کی همچنان به راه خود ادامه دهد، سرنوشتش، سرنوشت محمدرضا خواهد بود.” (همان، ص ۱۱۴)

امام خمینی در سخنرانی در جمع اساتید دانشگاه تهران در تاریخ ۱۴/ ۱۰/ ۱۳۵۸، در ایامی که افغانستان در اشغال اتحاد جماهیرشوروی بوده، با کالبدشکافی کودتاهای متوالی و وابسته به خارجیان در افغانستان، می‌گوید: «و اصل کودتا، کودتای شوروی است، نه آن کودتای آن شخص. قبل از سر کار آمدن آن شخص، آن قوای شوروی وارد شد به افغانستان و وارد شد و حکومت را از بین برد، نه اینکه حکومت خواست او بیاید. به رغم حکومت، آنها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه کردند و حکومتش یک حکومت فاسدی بود، آن حکومت فاسد را بردند. یک حکومت فاسدتری را به جای گذاشتند. و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصی که متفکرند، و همه دولت‌هایی که وابسته به خود شوروی نیستند این امر را محکوم کردند.» (صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۱۳-۱۵)

امام خمینی در همان سخنرانی در میان جمعی از اساتید دانشگاه تهران، با اشاره به دیداری که با سفیر اتحاد جماهیرشوروی داشته‌اند، درباره جملاتی که به سفیر شوروی در رابطه با اشغال افغانستان گفته‌اند، می‌گویند: “گفتم اگر شما خیال کنید که با سرنیزه بتوانید یک ملتی را خاضع کنید و استقرار هم پیدا بشود این اشتباه است. سرنيزه می‌تواند یک مردمی را سرکوب کند، بکشد، چه بکند، لکن نمی‌تواند مستقر باشد. ملت اگر یک چیزی خواستند، نمی‌شود به خلاف میل ملت همیشه یک کاری را انجام داد…” (همان)

از همین‌روی امام خمینی را می‌توان مهم‌ترین حامی مردم افغانستان در طول سال‌های اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیرشوروی دانست که مکررا سیاست حمایت و پشتیبانی از “ملت مسلمان و دلیر افغانستان” توسط ایشان مورد تأکید قرار می‌گرفته است.

“ما از ملت مسلمان و دلیر افغانستان کاملا پشتیبانی می‌کنیم؛ ملتی که علیه تجاوزگران به مبارزه برخاسته‌اند، بدانند که خدا با آنان است، هرچه بیشتر صفوف خودشان را فشرده‌تر کنند و با ایمان راسخ بجنگند تا پیروز شوند و بدانند که پیروزی نزدیک است.” (۲۲/ ۱۱/ ۱۳۵۸؛ صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۴۸)

“من بار دیگر اشغال سَبُعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیداً محکوم می‌نمایم، و امیدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند؛ و از دست این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر نجات پیدا کنند.” (۱/ ۱/ ۱۳۵۹؛ صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۲۰۳)

سال‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که جمهوری اسلامی ایران را از تمام جهات تحت‌تأثیر خود داشت؛ این وضعیت داخلی در ایران، هیچ‌گاه سبب فراموشی پیر جماران از اوضاع و احوالات افغانستان و به حاشیه رفتن افغانستان در دیدگاه امام نشد.

امام خمینی در تاریخ ۱۵/ ۳/ ۱۳۶۲ با توجه به تحولات جهاد و مقاومت مردم افغانستان و همچنین ظلم و جنایت‌هایی که بر ملت افغانستان اِعمال می‌شود، در پیامی خطاب به ملت ایران می‌گوید: “آیا درست است که شوروی مسلمانان افغانستان را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد و کشور اسلامی افغانستان را اشغال کند و شما ساکت باشید؟” (همان، ج ۱۷، ص ۴۸۳)

 

همچنین در ۲۵ مرداد همان سال‌ ۱۳۶۲، در سخنرانی در جمع روحانیون کاروان‌های حج و مسولان وزارت ارشاد، تأکيد ویژه‌ای به تحولات افغانستان دارند: “شما در سالی دارید در این سفر مبارک می‌روید که قدرت‌های بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروی در افغانستان و هر جا که بتواند دست درازی می‌کند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سرکوب می‌کند، و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانه‌ای در مقابل آن قدرت بزرگ کرده‌اند.” (همان، ج ۱۸، صص ۵۰- ۵۱)

در پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیت‌الله الحرام در عربستان، به تاریخ ۶/ ۵/ ۱۳۶۶، که هنوز اشغال افغانستان به پایان نرسیده و ارتش سرخ شوروی از آن کشور خارج نشده است، از سرانجام خوش این اشغال برای مردم افغانستان و همچنین تعیین سرنوشت افغانستان توسط ملتِ افغانستان سخن می‌گوید: «من متأسفم که شوروی به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننموده و به این کشور اسلامی حمله کرد. بارها گفته‌ام و اکنون نیز تذکر می‌دهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کنید، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعی خود را تضمین می‌کنند و به ولایت کرملین یا قیمومیت آمریکا احتیاجی ندارند و مسلّم بعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان، به سلطه دیگری گردن نمی‌نهند و پای آمریکا را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد، می‌شکنند.» (همام، ج ۲۰، ص ۳۱۷)

تداوم همین نگاه و رویکرد به افغانستان، در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به صراحت و قاطعیت مشاهده می‌شود که با توجه به تحولات پر فراز و نشیب بیش از سه دهه اخیر بعد از ارتحال پیر جماران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز هماره بر اوّلیت و اولویتِ “مردم و ملت افغانستان” در سیاست‌‌خارجی جمهوری اسلامی در مساله افغانستان به عنوان خط‌مشی تاکید داشته‌ و دارند.

 

لینک کوتاه: https://irafnews.com/?p=23052

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *