پنج‌شنبه 29 سنبله 1403 برابر با Wednesday, 18 September , 2024

تازه‌ترین‌ها:

کتاب «جمهوری بدون جمهو» با زیرعنوان «تأملاتی در گسست و شکست جمهوری اسلامی افغانستان» جدیدترین اثر پژوهشی دکتر امان‌الله شفایی با موضوع تحلیل و بررسی ریشه‌ها و زمینه‌های فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان می‌باشد که توسط انتشارات کوهسار و انتشارات کابورا تابستان ۱۴۰۳ در تهران، چاپ و منتشر شده است.

این کتاب در واقع پروژه تحقیقاتی نویسنده اثر به عنوان محقق مهمان در دانشگاه لینائوس سوئد در سال ۲۰۲۳ بوده است که یوحنا یورمفلد، رئیس دانشکده علوم‌سیاسی دانشگاه لینائوس نیز بر این اثر مقدمه‌ای نوشته است و در پایان مقدمه‌اش افزوده است که این کتاب راهنمای راهنمای جامعی برای درک پویایی پیچیده وضعیت سیاسی افغانستان است…با ورق زدن این اثر، باشد که درک عمیق‌تری از گذشته، حال و آینده بالقوه این ملت به دست آورید.(صص ۹ و ۱۰)

امان‌الله شفایی یکی از چهره‌های مطرح تحقیق و پژوهش در عرصه سیاست‌پژوهی افغانستان محسوب می‌شود و پیش از این نیز آثار پژوهشی همچون «جریان‌شناسی تاریخ افغانستان معاصر»، «چپ‌گرایی در افغانستان»، «افغانستان؛ حکومت به نام خدا» نیز او منتشر شده بود، در جدیدترین اثر خود، به دنبال واکاویی علل سقوط کابل در ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ است.

«جمهوری بدون جمهور» در 9فصل و ۲۷۵ صفحه، می‌خواهد به پرسشی پاسخ دهد که بعد از سقوط کابل، به پرسش غالب ناظران و کارشناسان حوزه افغانستان مبدل شد و آن اینکه: «چرا این نظام که حاصل‌جمعِ اراده جامعه بین‌المللی و خواست مردم افغانستان بود، نتوانست بیش از دو دهه دوام بیاورد؟» (ص ۱۲) شفایی برای یافتن پاسخ خود، از چهارچوب‌نظری و نظریه “دولت‌های ورشکسته” در علوم ‌سیاسی و روابط‌ بین‌الملل بهره جسته است و بر این نظر است که «دلیل سقوط نظام جمهوری اسلامی، قدرت نظامی و سیاسی طالبان نبود. بلکه دولت‌هایی که در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ روی کار آمدند، ضعیف و ورشکسته بودند. این دولت‌ها تحت ریاست حامد کرزی (۲۰۰۱- ۲۰۱۴) و اشرف غنی (۲۰۱۴- ۲۰۲۱)، هیچ‌گاه از ورشکستگی خارج نشدند.» (ص ۲۱۷)

شفایی، بنا به نظریات اندیشمندان عرصه علوم‌سیاسی و روابط‌بین‌الملل، دولت ورشکسته را دولتی تعریف می‌کند که «در باتلاق مشروعیت و کارآمدی گیر افتاده است و شانس کمی برای نجات آن وجود دارد» (ص ۲۲۱) و در مطالعه و بررسی خود نشان می‌دهد که ده ویژیگی و شاخصه دولت‌های ورشکسته بر دو دهه عمر نظام جمهوری اسلامی افغانستان، منطبق و نمایان است.

برای مثال «بروکراسی» یکی از ویژگی‌ها و شاخصه‌های دولت‌های ورشکسته محسوب می‌شود و به این معناست که «در دولت‌های ورشکسته ظرفیت‌های حکومت‌داری خوب ایجاد نشده و فعالیت‌های موازی (دولت در دولت) وجود دارد. بخش‌هایی از دولت (معمولا قوه مجریه) بر بخش‌های دیگر مسلط شده و شفافیت در امور اداری وجود ندارد و فساد دستگاه‌های حکومتی را فرا گرفته است.» (ص ۲۲۴) شفایی با بررسی و مطالعه خود نشان می‌دهد که این ویژگی کاملا بر وضعیت دولت کرزی و غنی وجود داشته است: «سیستم بروکراسی افغانستان در دو دهه گذشته پیچیده و مملو از چالش بود. روی کاغذ همه چیز شفاف به نظر می‌رسید، اما در صحنه عمل، بروکراسی مشکلات زیادی داشت که مهم‌ترین آن فساد بود. در دوره کرزی کشورهای حامی افغانستان مبالغ زیادی به حکومت‌داری خوب اختصاص دادند. اما حکومت‌داری هرگز بهبود پیدا نکرد… اشرف‌غنی نیز مانند کرزی به جنگ‌سالارانی مانند دوستم امتیازات زیادی داد. در دولت غنی، دوستم عملا بر برخی ولایت‌های شمالی حکومت می‌کرد، سهمیه‌ای شدن قدرت موجب کُندادن بروکراسی شده بود… در حکومت مشترک غنی و عبدالله، بروکراسی نیز توقف‌های زیادی داشت. به عنوان نمونه در رابطه با صدور تذکره الکترونیکی و درج کلمه افغان در آن منازعات زیادی پدید آمد و شروع آن با تأخیر بسیار همراه بود.»(صص ۲۳۲ و ۲۳۳)

پیشنهاد:   آمریکا سیستم فاسدی در افغانستان ایجاد کرده بود

همچنین 9 ویژگی و شاخصه دیگر دولت‌های ورشکسته که شفایی آن را منطبق بر دولت‌های کرزی و غنی می‌داند و بررسی می‌کند، عبارتند از: ۱- دموکراتیزاسیون ۲- نهادها و روندهای سیاسی ۳- جامعه مدنی ۴- سیستم قضایی ۵- اقتصاد ۶- امنیت داخلی ۷- روابط خارجی ۸- دولت‌سازی و ۹- مشروعیت.

از همین‌روی شفایی بر این نظر است که مردم افغانستان در طول دو دهه نظام جمهوریت، از دموکراسی و چارچوب‌ها و کاربست‌های آن، فهم دقیق و عمیقی نداشتند (ص ۳۹) بلکه نگاه به دموکراسی در افغانستان، ابزاری و سطحی بوده است و برآیند و نتیجه چنین نگاه و رویکردی را این چنین تشریح می‌کند: «در دوره جمهوریت، دموکراسی به بازیچه دست دولت و نیروهای سیاسی تبدیل شده بود. نگاه سطحی و ابزاری به دموکراسی موجب شده بود نزد افکار عمومی، مفهوم دموکراسی تقلیل داده شود. برداشت مردم از دموکراسی مساوی با آزادی بی‌ضابطه و ولنگاری بود. آنها رفتارهای ساخکارشکنانه و سنت‌گریز را به دموکراسی نسبت می‌دادند. لذا شأن و اعتبار دموکراسی در میان توده‌ها در سال‌های پسین کاهش یافت. میزان مشارکت بیست درصدی مردم در آخرین انتخابات سال ۲۰۱۹ نتیجه چنین برداشتی بود.»(ص ۴۱)

شفایی، درباره فروپاشی نظام جمهوریت، تعبیر شایان توجهی را ذکر می‌کند: «گفته می‌شود که تا نظام در چشم مردم سقوط نکند، در میدان سقوط نخواهد کرد. این فرضیه دقیقا در رابطه با جمهوری اسلامی افغانستان اتفاق افتاد.» (ص ۱۰۶)

همچنین شایان ذکر است که شفایی در این اثر، تاسیس نظام جمهوری اسلامی افغانستان را نتیجه سیاست تهاجم آمریکا به افغانستان در ۲۰۰۱م می‌داند (ص ۱۰۹) از فروپاشی نظام جمهوریت به عنوان شکست ایالات‌متحده و شکستی به مراتب بدتر از شکست در جنگ ویتنام تعبیر می‌کند: «آمریکا در افغانستان شکست سنگینی خورد. واشنگتن هم جنگ را باخت و هم جان سربازان و پول خود را به هدر داد. جالب این که در میدان مذاکره هم شکست خورد. طالبان تمام خواسته‌های خود را بر آمریکا تحمیل کرد و چیزی به غیر از چند تعهد بی‌پشتوانه تحویل نداد… این شکست حتی از شکست در جنگ ویتنام هم بدتر بود. آمریکا طولانی‌ترین جنگ تاریخ خود را باخت. بدتر از آنکه، واشنگتن حیثیت خود را به عنوان ژاندارم جهان از دست داد… در کنار آمریکا، سازمان ناتو هم بی‌اعتبار شد. این سازمان در یکی از مأموريت‌های جدیدش بعد از جنگ سرد، دست‌آوردی نداشت. مجموعه این شکست‌ها، پيروزی بزرگی برای قدرت‌های جهانی چین و روسیه و قدرت‌های منطقه‌ای، پاکستان و ایران بود.»(صص ۱۳۶ و ۱۳۷)

پیشنهاد:   سقوط جمهوریت براساس نظریه «دولت‌های ورشکسته»

اما آنچه که در این میان مهم است، پیامدهای فروپاشی نظام جمهوریت می‌باشد که دامنه آن تنها محدود به شرایط داخلی افغانستان نماند و به تعبیر امان‌الله شفایی در کتاب «جمهوری بدون جمهور» تمام منطقه و جهان را نیز در بر گرفت: «بدترین آسیب در این رابطه آن است که ظرفیت‌ها و فرصت‌های ملت‌سازی که در مقاطعی از تاریخ معاصر افغانستان پدید آمده بود، در پی شکست دولت‌ها از بین رفت. بخش بزرگی از شهروندان کشور، به ویژه نخبگان در دوره‌های مختلف بحران، افغانستان را ترک کرده‌اند… شکست دولت و ملت در افغانستان، بحران بسیاری برای شهروندان این کشور، کشورهای همسایه و جامعه جهانی به همراه داشته است. شکست دولت از یک سو رنج‌های زیادی را برای مردم افغانستان به باور آورده که بر پایه تمامی شاخص‌های زندگی افغانستان در میان کشورهای جهان بدترین وضعیت را داشته و از سوی دیگر افغانستان را به یکی از کانونهای بحران در منطقه و جهان تبدیل کرده است.» (صص ۳۲ و ۳۳)

از ویژگی‌های مهمی که می‌توان برای کتاب «جمهوری بدون جمهور» ذکر کرد، آن است، با اینکه به روش علمی-پژوهشی به تحریر در آمده است و بدون تردید خوانندگان تخصصی خود را دارد، اما قلم روان اثر به گونه‌ای است که سایر مخاطبان و علاقمندان به حوزه کتاب و کتابخوانی به ویژه در موضوع افغانستان نیز می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

هم‌زمانی چاپ و انتشار کتاب «جمهوری بدون جمهور؛ تأملاتی در گسست و شکست جمهوری اسلامی افغانستان» اثر دکتر امان‌الله شفایی، با سومین سال فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان، فرصت و تلنگر مغتنمی است که تاریخ افغانستان معاصر، به ویژه دو دهه نظام جمهوری، با نگاهی انتقادی مورد بازخوانی و ارزیابی قرار گیرد.

لینک کوتاه: https://irafnews.com/?p=32276

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *