ماهیت رابطه طالبان و القاعده همواره و به ویژه پس از بازگشت طالبان به قدرت محل بحث و بررسی بوده است. به اعتقاد برخی از کارشناسان این دو گروه گاهاً یکی هستند و ایدئولوژی و اهداف آنها به شدت درهم تنیده شده است. برخی دیگر نیز بر این باور هستند وجود این دو گروه برای یکدیگر ضروری هستند.

اوراسیا تایمز به تازگی تحلیلی ارائه کرده که در آن آمده است که از زمان به دست گرفتن کنترل مجدد افغانستان به دست طالبان، این گروه به جهان وعده داده است که اجازه نخواهد داد این کشور به مرکز تروریسم بین المللی تبدیل شود. در توافقنامه ای که با ایالات متحده صورت گرفت، طالبان متعهد شدند که اجازه ندهند القاعده، گروه تروریستی مسئول حملات 11 سپتامبر، از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ایالات متحده و متحدانش استفاده کند. با این حال، کمتر از یک ماه پس از تسلط طالبان بر کابل، کارشناسان امنیتی ایالات متحده هشدار داده اند که القاعده می تواند ظرف چند سال آینده خود را در افغانستان بازسازی کند.

این درحالی است که تنها چندماه پس از خروج آمریکا از افغانستان، این کشور، ایمن الظواهری، رهبر القاعده را در کابل در خانه ای که گفته می شود متعلق به سراج الدین حقانی بوده، مورد حمله قرار داد.

 با این حال، طالبان بارها حضور القاعده در افغانستان را رد کرده است. ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان بارها مدعی شده است که هیچ عضوی از القاعده در کشور وجود ندارد و افغانستان تهدیدی برای هیچ کشور دیگری نخواهد بود.

این درحالی است که به گفته مشاور سابق اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد، مایکل سمپل، این پیش بینی ممکن است بیش از حد خوش بینانه باشد.حتی به گفته سمپل برای القاعده این فرصت ایجاد شده است که می تواند با توجه به محیط مساعدی که توسط حکومت جدید طالبان فراهم شده است، سریعتر بازسازی شود. چنانچه که انتصاب ملا تاجمیر جواد به عنوان معاون رئیس اطلاعات بر این نگرانی تاکید دارد. جواد، فرمانده سابق شبکه حقانی، اکنون بر حساس ترین مناطق امنیتی افغانستان نظارت دارد. گزارش شده است که قبل از انتصابش، او یک کمپ آموزشی برای بمب گذاران انتحاری را اداره می کرد که نشانه ای بد از محیطی است که القاعده اکنون در افغانستان از آن برخوردار است.

همچنین گفته می شود که قاری بریال، والی طالبان در ولایت کاپیسا و محمدآغا حکیم، والی طالبان در ولایت پنجشیر و معاون سابق وزارت کشور(داخله) نهادی که سراج الدین حقانی، بر آن مدیریت می کند از افراد کلیدی القاعده هستند.

اوراسیا تایمز در بخش دیگری از این تحلیل خود افزوده است که شبکه حقانی، شاخه ای که به عنوان بازوی نظامی طالبان که روابط دیرینه با القاعده دارد، در دولت جدید طالبان موقعیت های برجسته ای دارد. چهره هایی مانند سراج الدین حقانی، وزیر کشور (داخله) طالبان، و عموی او، خلیل الرحمن حقانی، که سرپرستی وزارت امور پناهندگان را بر عهده دارد، بیش از نام هایی در فهرست کابینه نمایندگی می کنند.آنها اکنون دارای اوراق بهادار کلیدی در افغانستان هستند و به القاعده راهی باز برای بازسازی شبکه های خود می دهند.

باید گفت که رابطه بین القاعده و شبکه حقانی به چندین دهه قبل باز می گردد. این دو گروه با همسویی ایدئولوژیک و ازدواج های متقابل پیوند خورده اند که قطع روابط خود را برای هر خارجی دشوارتر می کند. حتی قبل از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان، عوامل القاعده در داخل واحدهای طالبان جاسازی شده بودند، واقعیتی که در گزارش ژوئن 2021 سازمان ملل که به حضور جنگجویان القاعده و دیگر گروه‌های افراطی در افغانستان اشاره می‌کرد، تاکید کرد. این پیوندها صرفاً ایدئولوژیک نیستند. آنها پیامدهای عملی برای توانایی القاعده در عملیات و جذب نیرو از افغانستان دارند.

به طوری که سمپل استدلال می کند که پیوندهای القاعده با شبکه حقانی یک مزیت بزرگ به آن می دهد. با در دست داشتن حقانی ها بر وزارتخانه های کلیدی، القاعده عملاً یک پناهگاه امن را در افغانستان تضمین کرده است.

در همین رابطه، مجله لانگ وار ژورنال در 8 ژوئن 2024، مقاله ای را نوشت که در آن آمده بود، رهبر القاعده جنگجویان خارجی را به افغانستان فراخوانده است. در این نوشته آمده است که براساس آخرین شماره جزوه منتشر شده «السحاب» تحت نام «این غزه است: جنگ هستی نه مرزی»، سیف العدل که گمان می رود رهبر فعلی القاعده باشد، از حامیان خود می خواهد که در سراسر جهان برای مهاجرت به افغانستان بیایند. این، آشکارترین و علنی ترین نشانه حضور القاعده در افغانستان است. از سوی دیگر این فراخوان، حامل این پیام است که القاعده تحت رهبری عدل افغانستان را به عنوان یک «پناهگاه امن برای القاعده و برنامه های آینده آن» معرفی می کند.

عدل در این فراخوان از جنگ کنونی غزه به عنوان کاتالیزوری استفاده می کند تا مردم را تشویق کند که قبل از حمله به اهداف «صهیونیستی» و غربی برای کسب آموزش، تجربه و دانش به افغانستان سفر کنند.

همچنین نشریه فارین پالیسی در فروردین ماه سال جاری گزارش داد که این گروه از درآمد 11 معدن در افغانستان سود می برند. به گزارش این نشریه القاعده از درآمد این معادن ۲۵ درصد سهم دارد که از ۲۰۲۲ تاکنون ۱۹۴.۴ میلیون دلار به دست آورده است.

افزون بر این، نشریه The mirror   نیز در شهریورماه سال جاری گزارش داد که حمزه بن لادن پسر اسامه بن لادن زنده و رهبری گروه القاعده در افغانستان را برعهده دارد و نقش فعالی در تقویت و تجدید حیات این گروه برعهده گرفته است.

اما این نفوذ القاعده در افغانستان درحالی در مسیری پنهان در حال فربه تر شدن است که برخلاف دهه 1990، زمانی که القاعده آشکارا از افغانستان به عنوان پایگاهی برای راه اندازی حملات تروریستی جهانی استفاده می کرد، کارشناسان اکنون پیشنهاد می کنند که این گروه ممکن است استراتژی مخفی تری اتخاذ کند. تحلیلگران بر این باورند که القاعده بعید است اشتباهاتی را که منجر به سقوط رژیم قبلی طالبان شد، تکرار کند. القاعده ممکن است به جای جلب توجه ناخواسته بین‌المللی با برنامه‌ریزی حملات گسترده به غرب، رویکردی پایین‌تر را دنبال کند و از طریق وابستگان منطقه‌ای در سراسر جهان اسلام کار کند.

چنانچه که سیف العدل، امیر فعلی القاعده در فراخوانی که ذکر آن رفت در پاسخ به این سوال که دشمنان واقعی القاعده چه کسانی هستند، پاسخ می دهد که دشمنان در هر سطحی وجود دارند. او گفته بود پاسخ القاعده به جنگ در غزه متفاوت خواهد بود و به شیوه ای متناسب با نقش هریک از طرفین در درگیری انجام می شود. به این معنی که در سطح محلی، منطقه ای و بین الملی به جنگ غزه پاسخ می دهد.

او همچنین در این پیام به شاخه های مختلف القاعده در سراسر جهان بر لزوم «ارتباط و تبادل تجربیات نظامی» تاکید می کند و می افزاید که در «میدان های درگیری» مختلف القاعده نیز باید از یکدیگر حمایت کنیم. اگرچه او جزئیاتی دقیق در این مورد ارائه نمی دهد اما این پیام نشان می دهد احتمالا این امر به ارتباط و راهنمایی مداوم بین رهبری مرکزی القاعده و شاخه های مختلف در مورد استراتژی فعلی اشاره دارد.

درواقع، القاعده می داند که بهای قدرتنمایی در حداقل در زمان کنونی که طالبان هنوز نتوانسته به ثبیت برسد، از دست دادن پناهگاه امنی است که درحال گسترش است و این به معنای عقبگرد برای این گروه خواهد بود.

از سوی دیگر، مقامات ایالات متحده نگرانی فزاینده ای را در مورد تجدید حیات القاعده ابراز کرده اند. ژنرال کنت مک کنزی، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اواخر سپتامبر 2021 در مقابل کنگره شهادت داد که تشکیل مجدد القاعده با آرزوی حمله به ایالات متحده “یک احتمال بسیار واقعی” است. این نگرانی ها حدس و گمان نیستند.

سبرینا سینگ، سخنگوی پنتاگون نیز چند روز پیش در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که ما حضور القاعده در افغانستان را  به ویژه از طریق عملیات هایی چون « برفراز افق» جدی می گیریم. این درحالی است که طالبان به شدت با حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده و عملیات های “بر فراز افق” با هدف هدف قرار دادن تروریست ها در افغانستان مخالفت کرده است. طالبان با متهم کردن واشنگتن به نقض قوانین بین المللی، اصرار دارد که توافق دوحه – که منجر به خروج ایالات متحده شد – چنین اقداماتی را ممنوع می کند.

اما درحالی که القاعده تحرکات پنهانی خود را در افغانستان حتی قبل از بازگشت طالبان به قدرت آغاز کرده، طالبان به دنبال منحرف کردن توجه جهان از القاعده به سوی داعش است. روزنامه المرصاد وابسته به طالبان در 15 آگوست با انتشار مقاله ای تحت نام «زوال داعش» مدعی شد که این گروه در افغانستان جایی ندارد. چندی پیش نیز ذبیح الله مجاهد با انتشار بیانیه ای گفت که این گروه در جریان عملیاتی، هسته های اصلی اعضای داعش را دستگیر کرده اند. این اقدامات می خواست این پیام را برساند که ضمن آنکه داعش در افغانستان حضور ندارد، طالبان «متعهد به اصول توافقنامه دوحه مبنی بر عدم اجازه استفاده از خاک افغانستان به گروه های تروریستی علیه کشورهای دیگر است.»

اما باید گفت که  القاعده به نظر می رسد فعلا در سایه حکومت سرپرست طالبان و وفادار به آنها مشغول بازسازی  خود  باشد، به شکلی که چندان حساسیت برانگیز نباشد و یا هم سیگنال های جهانی مبنی بر تهدید این گروه از افغانستان را فعلا خاموش نگه دارد. البته باید گفت که تحرکات القاعده در افغانستان را باید به دو عامل نسبت داد: نخست آنکه حفظ موجودیت و بقای طالبان اولویت است و دوم توانایی خود القاعده هست که آیا پس از مرگ ظواهری توانایی عرض اندام در صحنه های بزرگتر و به شکلی آشکارتر را دارد یا خیر.

از سوی دیگر، این پرسش نیز به وجود دارد که طالبان نمی خواهد یا نمی تواند القاعده را مهار کند. در پاسخی اولیه باید گفت که طالبان کنونی که به نظر می رسد نتیجه اتحاد و ائتلاف هایی میان طالبان، شبکه حقانی و نفوذ القاعده است که روابطی درهم تنیده را ایجاد کرده است که حذف یکی ممکن نخواهد بود و شاید حتی موجودیت دیگری را به خطر بیندازد. درواقع، طالبان و القاعده رابطه ای دو سویه برای حفظ یکدیگر دارند. هرچند هیچگاه یک اتحاد سیاسی خود را معرفی نکرده اند. به عبارت دیگر، هرچند علیرغم ایده بلندپروازانه القاعده مبنی بر ایجاد حکومت جهانی، طالبان خواهان ایجاد حکومتی اسلامی در جغرافیایی مشخص است که جهان آن را به رسمیت بشناسد، اما دو طرف به یکدیگر برای بقا و تداوم خود نیاز دارند.

در نهایت، باید افزود و تاکید کرد که پیوند القاعده در افغانستان و مشخصا با طالبان ناگسستنی است. حذف کامل القاعده از افغانستان در سایه حکومت طالبان و تصور برچیده شدن پایگاه های آنها در این کشور بسیار خوشبینانه خواهد بود.

لینک کوتاه: https://irafnews.com/?p=38226

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *