پس از ماهها رایزنی های فشرده، مذاکرات پشت پرده و فشارهای سیاسی و استخباراتی، سرانجام طالبان تصمیم گرفتند تا در نشست دوحه ۳ به ابتکار سازمان ملل متحد و میزبانی مشترک این سازمان و قطر شرکت کنند.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی ارشد دولت طالبان دیروزاعلام کرده است طالبان در نشست دوحه۳ شرکت می کنند وی افزود که سرمایهگذاری خارجی و کمکهای بشردوستانه دو موضوعی بوده که آنها را ترغیب کرده است تا در نشست دوحه ۳ شرکت کنند.
همزمان عبدالقهار بلخی؛ از سخنگویان وزارت امور خارجه طالبان اظهار داشته که شرایط این گروه برای شرکت در نشست دوحه ۳ پذیرفته شده و هشدار داده که اگر تغییراتی در دستور کار و ترکیب این نشست ایجاد شود طالبان نیز بر موضع خود تجدید نظر خواهند کرد و آن را به اطلاع طرفهای دیگر خواهند رساند.
این در حالی است که طالبان پیش از این چند شرط را برای شرکت در نشست دوحه ۳ اعلام کرده بودند: اعطای کرسی نمایندگی افغانستان در سازمان ملل متحد به دولت طالبان، حذف معرفی نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور افغانستان از دستور کار نشست یادشده، ملاقات مستقیم و دوجانبه با دبیرکل سازمان ملل متحد در حاشیه نشست، عدم بحث در مورد حقوق بشر و دولت فراگیر، عدم دعوت از نمایندگان جامعه مدنی و مخالفان سیاسی طالبان، تعیین ترکیب و دستور کار نشست در مشورت با طالبان و در نهایت حضور طالبان به عنوان تنها نماینده افغانستان در نشستی که برای آینده این کشور برگزار میشود از پیش شرطهای طالبان برای حضور در نشست یادشده بوده است.
اگرچه تاکنون نه سخنگویان طالبان و نه مقامات سازمان ملل متحد درباره شرایط توافق طرفین برای حضور در نشست دوحه ابراز نظر کردهاند؛ اما آنچه تاکنون از سوی مقامات و سخنگویان طالبان ابراز شدن نشان میدهد که دولت کابل و پیششرطهای مورد نظر خود برای شرکت در نشست آینده دوحه دست یافته است.
در شرایط کنونی به نظر میرسد که تراضی و تبانی پشت پرده آمریکا، طالبان و سازمان ملل متحد درباره دستور کار و اهداف و پیامدهای نشست دوحه عملاً به تضعیف موضع منطقه در زمینه مسائل افغانستان منجر خواهد شد.
پیش از این، عدم شرکت طالبان در دومین نشست گروه تماس منطقهای در تهران و حتی موضع مخالف برخی فعالان طالبان در شبکههای اجتماعی علیه نشست تهران به گمانه زنیها در این زمینه دامن زده بود.
با اینهمه و صرف نظر از اینکه طالبان، آمریکا و سازمان ملل متحد برای شرکت در نشست دوحه بر چه شرایطی توافق کردهاند، نادیده گرفتن دغدغهها، منافع مشترک و مواضع همسان کشورهای منطقه و کابل درباره مساله افغانستان به تجدید و تکرار یک چرخه باطل، پرهزینه، ویرانگر و غیرسازنده منجر خواهد شد؛ چرخهای که در طول بیش از ۴۰ سال گذشته رهاورد آن برای افغانستان، جز جنگهای طولانیمدت داخلی، بیثباتی های مستمر سیاسی، عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی، مهاجرتهای سیلآسا، درگیریهای فاجعه بار، دخالتهای بیپایان قدرتهای بیگانه، سیطره هژمونیک قدرتهای جهانخوار و تولید و صدور تروریسم، مواد مخدر و مهاجرتهای غیرقانونی به کشورهای همسایه پیرامون افغانستان نبوده است.
نشست دوحه اگرچه به ابتکار سازمان ملل متحد برگزار میشود؛ اما اساساً یک روند آمریکایی است که بدون در نظر داشت منافع مشروع نگرانیهای مشترک و دغدغههای غیر قابل انکار کشورهای همسایه و منطقه راه اندازی شده و هدف از آن، تسهیل مداخلات مستمر آمریکا و متحدان آن در امور افغانستان و زمینهسازی برای سلطه دائمی استعمار نو بر معادلات منطقه میباشد.
از جانب دیگر، همه مردم افغانستان، جریانهای سیاسی و طرفهای درگیر در مساله این کشور از جمله طالبان به خوبی میدانند که یکی از عوامل اصلی و اساسی بحرانهای چند ده ساله جاری در این کشور، مداخلات پیوسته قدرتهای بیگانه و بلوکهای استعماری شرق و غرب بوده است.
افزون بر این با توجه به تجارب شکست خورده حضور مستقیم قدرتهای شرقی و غربی در افغانستان در تاریخ معاصر این کشور، این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که راه حل بحرانهای ریشهدار این کشور از کشورهای همسایه و منطقه میگذرد و اتکای یکجانبه به ابرقدرتهای شرقی و غربی نه تنها کمکی به افغانستان و مردم آن نمیکند؛ بلکه مسائل را پیچیدهتر و بحرانها را عمیقتر خواهد کرد.
انتظار میرود که دولت طالبان از گذشته تاریخی این کشور درس بگیرد و با توجه به ادعای بزرگ خود برای دستیابی به استقلال افغانستان از استعمار غرب، برای بقای حاکمیت خود بار دیگر به یکی از بلوکهای استعماری جهان نپیوندد و اشتباهات ویرانگر و مرگبار رژیمهای گذشته را تکرار نکند.
از جانب دیگر، تجربه شکست خورده دو نشست قبلی دوحه نشان داد که قدرت کشورهای منطقه و همسایه افغانستان بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور میشود و اگر کابل روابط مسئولانه خود با کشورهای پیرامون افغانستان را بر اساس تعهدات دوجانبه، منافع مشترک و نگرانیهای مشروع ساماندهی کند نه تنها هیچ قدرت استعماری توان مداخله در امور داخلی افغانستان را ندارد و نمیتواند طرحها و پروژههای خود را بر آن تحمیل کند؛ بلکه افغانستان نیز در مسیر اقتدار و ثبات و پایداری سیاسی و امنیتی و شکوفایی اقتصادی و رفاه اجتماعی حرکت خواهد کرد.
بنابراین، پیشاپیش نشسته دوحه ۳ ناظران هشدار میدهند که دولتمردان کنونی کابل نباید بار دیگر در مسیر اشتباهات گذشته قرار گرفته و با اعتماد به مشوقهای وسوسه انگیز و دروغین قدرتهای استعماری، معادلات منطقهای برای حل دائمی بحران افغانستان را نادیده بگیرند.
به باور صاحب نظران، اگرچه طالبان تصور میکنند که شرایط خود را بر نشست دوحه و سازمان ملل و آمریکا به عنوان برگزارکنندگان و مبتکران این روند تحمیل کردهاند؛ اما اگر مسیر کنونی برای نادیده گرفتن ابتکارات منطقهای ادامه پیدا کند تردیدی وجود ندارد که در نهایت این قدرتهای استعماری هستند که سلطه و هژمونی دائمی خود را بر افغانستان تحمیل کرده و دولتمردان کابل را به تبعیت بیچون و چرا از پروژههای منفعتاندیشانه و سلطهجویانه خویش واداشتهاند؛ چیزی که بیتردید هزینههای بزرگ آن را مردم افغانستان و کشورهای پیرامون آن متحمل خواهند شد.