به گزارش ایراف؛ علی موجانی که شرح ماجرا را در حساب کاربری خود در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته به نکتهای اشاره کرده که خواندنش خالی از لطف نیست.
موجانی نوشته است: “بعد از چند سال مطالعه درباره افغانستان و قریب به سه سال پس از امارت دوباره طالبان تقارن حضور در دارالاماره قندهار با عید قربان موجب گشت عزم نماز عید کنم. رسمی مکاتبه شد اما امارتیان را پاسخ نی!!
معلوم نبود مشکل کجاست؟ مباشرت به آداب دیپلماتیک ننمودند و “سلام را علیک نگفتند”
چون ادای نماز فرض است؛ سحرگاه به عیدگاه رفتم و مکتوب روان شده به دفتر وزارت خارجه امارت اسلامی طالبان را نشان دادم، سراپا ساعتی ایستادم، آمدند و رفتند، پرسان شدند و وعده دادند از مقام ولایت و نهاد مسئول استخبارات تا قوماندان قوای خاص رهبری طالبان خبر آوردند و شکیبائی طلبیدند.
چون ساعت و نیمی گذشت؛ آمدند و گفتند اجازت بر نماز خارجی در عیدگاه نیست و به ۱۳ مسجد اطراف شهر برای نماز بروید! گفتم مسلمانم و خارجی نامیدن مسلمان سخن به صواب نیست. گفتند آمدی به دیدن امیرالمؤمنین؟ گفتم: چه حاجتم است؟ آمدهام به نماز. گفتند مگر ما به نمازتان آمدیم؟ گفتم: آری.”
در نزدیک به سه سالی که از بازگشت دوباره طالبان به قدرت در افغانستان میگذرد، ملا هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در مقابل دوربین هیچ رسانهای حاضر نشده و اگر آقای موجانی حتی اجازه حضور در دارالاماره قندهار را هم به دست میآورد، بازهم رهبر طالبان را نمیدید.
در این میان سئوالی که پیش میآید این است که چرا طالبان اجازه حضور یک مسلمان را به دلیل خارجی بودن در نماز عید قربان ندادهاند، آن هم وقتی رهبر طالبان همچنان ترجیح میدهد فیلم و عکسی از او در رسانهها منتشر نشود؟
روایت کامل علی موجانی از تجربه حضور ناموفقاش در نماز عید قربان در دارالاماره قندهار را در ادامه بخوانید:
در زمان رسولالله(ص) صحرانشینی به مسجدالنبی آمد. پیامبر ندا داد: کنارم نشین، صحابه معترض شدند که او کیست؟ پیامبر فرمود: میهمان است به خانه خدا آمده است تکریم کنید.
۱۴۴۵ سال بعد در عید الاضحی مسلمانی به نماز عیدگاه امارت اسلامی آمد؛ غریبش خواندند و از دروازه عیدگاه راندند.
بعد از چند سال مطالعه درباره افغانستان و قریب به سه سال پس از امارت دوباره طالبان تقارن حضور در دارالاماره قندهار با عید قربان موجب گشت عزم نماز عید کنم. رسمی مکاتبه شد اما امارتیان را پاسخ نی!!
معلوم نبود مشکل کجاست؟ مباشرت به آداب دیپلماتیک ننمودند و “سلام را علیک نگفتند”
چون ادای نماز فرض است؛ سحرگاه به عیدگاه رفتم و مکتوب روان شده به دفتر وزارت خارجه امارت اسلامی طالبان را نشان دادم، سراپا ساعتی ایستادم، آمدند و رفتند، پرسان شدند و وعده دادند از مقام ولایت و نهاد مسئول استخبارات تا قوماندان قوای خاص رهبری طالبان خبر آوردند و شکیبائی طلبیدند.
چون ساعت و نیمی گذشت؛ آمدند و گفتند اجازت بر نماز خارجی در عیدگاه نیست و به ۱۳ مسجد اطراف شهر برای نماز بروید! گفتم مسلمانم و خارجی نامیدن مسلمان سخن به صواب نیست. گفتند آمدی به دیدن امیرالمؤمنین؟ گفتم: چه حاجتم است؟ آمدهام به نماز. گفتند مگر ما به نمازتان آمدیم؟ گفتم: آری
جناب ملا برادر به نماز تدفین رئیسجمهور فقید ایران شهید رئیسی آمد و مانند رئیس یک دولت محترمانه با او برخورد شد. گفتند: ما دولت نیستیم امارت هستیم. به قانون خود عمل میکنیم. گفتم مسلمان چه؟ تاب نیاوردند و گفتند: از دفتر امیرالمؤمنین حفظه الله اجازت به نمازت نیامده، بازگرد.
از نگاه من؛ موضوع شناسایی دولت برآمده طالبان در این دوره دوم امارت سخت مسئله شده است. یعنی برخلاف امارت اول که چند کشور طالبان را شناسایی کردند، الان سه سال است هیچ کشوری قدم در این مسیر نگذاشته است. برخی بهانه موضوع زنان، دولت فراگیر و یا قانون اساسی را دارند.
اینها اصل ماجرا نیست، واقعیت همین جمله مولوی باباجان، مسئول معرفی شده امنیت درب ورود عیدگاه قندهار بود که گفت ما دولت نیستیم. در حقیقت “وقتی حکومتی خود را دولت نداند، ضرورتی برای پاسخگویی هم قائل نیست”، این عبارتی بود که یک دیپلمات اروپایی در حاشیه نشست دوم دوحه به من گفت.
از نگاه جهان؛ عدم پذیرش تکالیف دولت و اجرای وظایف ساختارهای حاکمیتی از ناحیه ادارات آن مانند پاسخ ساده به یادداشت رسمی برای اعلام ساعت و درب ورود به نماز عیدگاه – موید آن است که نظام برآمده مایل به شناسایی نیست. این تناقض در سیاستگذاری اکنون بیش از هر زمان عیان شده است.