در سالهای اخیر و با رونق گرفتن حجم تجارت و ایجاد زیرساختهای ترانزیتی در چارچوب کریدورهای بین المللی، بسیاری از کشورهای منطقه مانند ایران و افغانستان همواره به دنبال تقویت جایگاه و نقش خود در این کریدورها بودهاند تا اهمیت اقتصادی و سیاسی خود را افزایش دهند. در این میان، گاه در برخی از موارد مانند کریدور شمال-جنوب دو کشور منافع همسو داشته و گاه در برخی از راهگذرها تضاد منافع به وجود میآید.
در این چارچوب، ایران و افغانستان به عنوان دو گزینه مهم جهت اتصال کشورهای آسیای مرکزی به اقیانوس مطرح بودهاند. کشورهای این منطقه شامل قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزسان و تاجیکستان یا در خشکی محصور بوده و یا به دریاچه خزر متصل میشوند. از همین روی، کشورهای این منطقه مهم در ترانزیت جهانی که به عنوان مفصل اتصالی بین آسیا و اروپا عمل میکنند، به دنبال تعریف کریدورها حمل و نقلی در این راستا هستند و یکی از آنها پروژه «ترانس افغان» است که کشور ازبکستان را از طریق افغانستان به بنادر جنوبی پاکستان متصل میکند و میتواند در راستای کاهش نقش ایران باشد.
ویژگی مسیر ترانس افغان
پس از خروج آمریکا از افغانستان، تامین امنیت و ثبات نسبی در این کشور انگیزهای برای اجرای پروژههای مختلف بوده است. یکی از این پروژهها کریدور ترانس افغان است. کریدور مورد بحث امکان ایجاد کوتاهترین ارتباط جغرافیایی بین ازبکستان و پاکستان را از طریق افغانستان فراهم میکند. علاوه بر این، به لطف مسیر ترمز-مزار شریف-کابل-پیشاور؛ ازبکستان و در مجموع آسیای مرکزی و افغانستان میتوانند از کوتاهترین مسیر به اقیانوسها برسند.
مسیر ریلی ۵۷۳ کیلومتری پیشبینیشده، ارتباط شهر مزار شریف در شمال افغانستان را به گذرگاه مرزی کرلاچی در پاکستان امکانپذیر میکند و به طور بالقوه زمان سفر بین ازبکستان و پاکستان را تا پنج روز و هزینههای حمل و نقل را حدود چهل درصد کاهش میدهد. قبلاً و در سال ۲۰۱۱، یک بخش راه آهن به طول ۷۵ کیلومتر شهر حیرتان در جنوب ازبکستان را به مزار شریف متصل کرد، که نقطه عطف و موفقیتآمیزی برای این تلاش بود. اگرچه از آن زمان تاکنون فعالیتهای عملیاتی آن متوقف شده، اما نشست اخیر از برنامههای بلندپروازانه برای تکمیل راه آهن تا سال ۲۰۲۷ با ظرفیت حمل سالانه ۱۵ میلیون تن بار تا سال ۲۰۳۰ پرده برداشت.
در این میان، کشور ازبکستان برای ایجاد یا مشارکت در کریدورهای ترانزیتی به پروژههای ایران و پاکستان در راستای دسترسی به دریا، اهمیت زیادی میدهد. در این زمینه، ازبکستان که تولیدات اقتصادی آن در مقایسه با کشورهای منطقه در سطح بالایی قرار دارد، با افغانستان که مشکلات زیرساختی و مالی دارد، ارتباط نزدیک برقرار کرد، زیرا کریدور ترانس افغان از نظر دسترسی ازبکستان به دریا از اهمیت بالایی برخوردار است.
این پروژه که کشورهای آسیای مرکزی را از طریق افغانستان به دریاهای آزاد متصل میکند، دارای دو بازو از افغانستان تا ایران و پاکستان باشد. بخش عبوری از ایران شامل دسترسی به خلیج فارس از طریق مسیر ازبکستان – افغانستان – ایران (بندر عباس و چابهار) است. اما پروژه ترانس افغان به نام خط راه آهن ترمز-مزار شریف-کابل-پیشاور شناخته میشود، به بندر گوادر پاکستان متصل میشود. از این رو هدف آن رسیدن به اقیانوس هند است.
به ویژه، این کریدور از طریق پاکستان، با هدف اتصال ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی به دریا از کوتاهترین راه انجام میشود. علاوه بر این، با این پروژهها، افزایش ظرفیت ترانزیتی آسیای مرکزی، توسعه اقتصادی کشورهای منطقه و تقویت یکپارچگی در نظر گرفته شده است. به این ترتیب، پیشبینی میشود که این پروژه به ثبات منطقهای کمک کند. از سوی دیگر، کشورهای آسیای مرکزی نیز تلاشهای شدیدی برای تنوع بخشیدن به کریدورهای حمل و نقل و کاهش هزینههای حمل و نقل انجام میدهند.
اما افغانستان؛ به دلیل قرار گرفتن بین آسیای جنوبی، آسیای مرکزی، چین و خاورمیانه، دارای موقعیت ژئواستراتژیکی است که ارتباط بین مناطق مذکور را فراهم میکند. علاوه بر این، کشور دیگری که از طریق افغانستان در خط شمال به جنوب ارتباط برقرار میکند، ازبکستان است. میتوان گفت که افغانستان و ازبکستان به دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب خود فرصت ایجاد و توسعه دهلیزهای حمل و نقل بین منطقهای و بین قارهای را دارند.
در واقع، هر سه کشور در چارچوب کریدور ترانس افغان اهداف و منافع مختلفی دارند. البته هدف اولیه آنها دستیابی به بازارهای جدید، ایجاد رابطه در راستای تضمین توسعه اقتصادی، تسهیل تجارت انرژی، افزایش دستاوردهای ژئوپلیتیکی، درآمد اقتصادی جدید و ایجاد اشتغال است. با این حال، پروژه مورد بحث فقط به سه کشور محدود نمیشود، برای نمونه روسیه را به جنوب آسیا نیز متصل میکند. در واقع، اتصال این خط به هند، تغییرات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قابل توجهی را در آسیا به همراه خواهد داشت.
جایگزینهای ایرانی برای ترانس افغان
همانطور که ملاحظه شد پروژه ترانس افغان به دنبال اتصال آسیای مرکزی و آسیای جنوبی با دور زدن ایران است. در حالی که موقعیت و زیرساختهای ایران برخی از معایب ترانس افغان را ندارد. مسیر تجاری پیش بینی شده دارای اهمیت ژئوپلیتیکی عمیقی است، اما به نظر میرسد تحقق آن در شبکهای از چالشهای مالی و امنیتی فرورفته است. برای نمونه، یکی از موانع جدی در مقابل ترانس افغان، بحث امنیتی در افغانستان و پاکستان و روابط سیاسی پرنوسان دو کشور است.
همچنین، یکی از موانع مهم دورنمای تامین مالی این پروژه است که موجب تردید نهادهای غربی برای چنین پروژه بلندپروازانهای در مناطق ناآرام افغانستان میشود. همچنین، سوابق پاکستان در مدیریت طرحهای مشابه، تردیدهایی را ایجاد کرده که چشمانداز پروژه را پیچیدهتر کرده است.
از همین روی، این سه کشور میتوانند با بهره گیری از موقعیت ایران نیازهای خود را برطرف کنند. برای نمونه، ازبکستان میتواند با اتصال به راه آهن افغانستان و در نهایت به خواف-هرات، به راحتی به سیستم ریلی ایران و در نهایت بنادر جنوبی ایران متصل شوند. دو کشور افغانستان و ازبکستان، در سالهای اخیر خواستار استفاده از ظرفیت بندر چابهار ایران شدهاند. حتی تاشکند پیشنهاد پیوستن به توافقنامه چابهار( هند، ایران و افغانستان) را ارائه کرده است.
حتی افغانستان و ازبکستان میتوانند از طریق راه آهن خواف-هرات به شاخه شرقی کریدور شمال-جنوب متصل و مزایای آن در اتصال به بنادر هند بهره ببرند. این کریدور دارای سه شاخه غربی، دریای خزر و شرقی است که بخش غربی و دریایی به دلایلی مانند ریسکهای ژئوپلیتیکی در قفقاز، عدم تکمیل راه آهن رشت-آستارا،… با چالش جدی مواجه است. اما شاخه شرقی آن که کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان و ترکمنستان را از طریق ایران به هند متصل میکند در یکسال اخیر روند مناسبی داشته است. از همین روی، اتصال افغانستان و ازبکستان به این کریدور راهبردی از طریق ایران، میتواند مزایای بسیاری برای هر دو کشور داشته باشد.
همچنین کشورهای آسیای مرکزی میتوانند طبق پیمان عشق آباد به بنادر جنوبی ایران و سپس عمان و هند وصل شوند. پیمان عشق آباد، توافق نامهای در زمینه حمل و نقل میان کشورهای عمان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان و برای ایجاد یک کرویدور ترانزیتی و حمل و نقل بین المللی است و هدف امضای آن تسهیل حمل و نقل کالا بین دو منطقه آسیای مرکزی و حوزه خلیج فارس است که در سال ۲۰۱۱ میلادی به امضای کشورهای عضو رسید؛ سپس هند نیز به عضویت این پیمان درآمد.
سیگنال از چابهار
در مجموع، ترانس افغان مزایای بسیاری برای ازبکستان و آسیای مرکزی به همراه خواهند داشت و در درجه نخست فرصت قابل توجهی را برای دستیابی به اقیانوس هند را فراهم میکند. به این ترتیب مانع بزرگی برای دستیابی به بازارهای دیگر برطرف خواهد شد. علاوه بر این، به لطف کریدور برنامهریزی شده، ارتباط فعال بین آسیای مرکزی و آسیای جنوبی ایجاد میشود و تجارت و تعامل بین منطقه ای افزایش میابد. اما بدون تردید این پروژه برای تحقق به این اهداف با چالشهای سیاسی، امنیتی و زیرساختی مواجه است.
از همین روی، همانطور که اشاره شد موقعیت جغرافیایی ایران میتواند گزینه مطمئنتری برای افغانستان و ازبکستان در چارچوب کریدور شمال-جنوب و پیمان عشق آباد باشد. توافق اخیر هند و ایران برای قرارداد بلندمدت توسعه بندر چابهار نیز میتواند سیگنال مهمی برای کشورهای علاقمند به استفاده از این ظرفیت باشد.
پیشنهاد می شود:اهمیت ژئواکونومیکی رابطه افغانستان و آسیای مرکزی