پرستو بهرامیراد؛ دبیر سرویس اقتصادی پایگاه خبری – تحلیلی ایراف برای بررسی شرایط کنونی و چشمانداز آینده اقتصادی افغانستان و همچنین روابط تجاری این کشور با ایران با آقای مسعود گفتگو کرده است.
این استاد پیشین دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل معتقد است که آنچه رسما اعلام میشود این است که به ارزش حدود ۲ میلیارد دلار افغانستان با ایران روابط تجاری دارد؛ اما به باور او، بیشتراز ۲ میلیارد دلار دیگر نیز ارزش تجارت غیررسمی یعنی قاچاق میان دو کشور برآورد میشود که نیازمند مدیریت و برنامهریزی و فراهم کردن تمهیدات و تسهیلات قانونی از مجاری مشروع است. او همچنین وجود قانون اساسی، گشایش سیاسی در عرصه داخلی و بینالمللی، برقراری ارتباط سیاسی گسترده با جهان و وجود قانون اساسی را متضمن رشد و رونق اقتصادی میداند.
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانیم:
روابط اقتصادی ایران و افغانستان را بعد از آمدن طالبان چگونه میبینید؟
رابطه ایران و افغانستان در حقیقت یک ارتباط تاریخی است و هیچ کس نمیتواند این ارتباط را از میان ببرد و یا قطع کند. ممکن است به دلایل سیاسی تا اندازهای روابط کم شود؛ ولی حتی اگر دولتها ارتباط هم نداشته باشند، مردم ارتباط خواهند داشت؛ چون ما با ایران از لحاظ تجاری از راههای غیررسمی هم تبادل کالا انجام میدهیم. همچنین شاهد مهاجرت افغانها به ایران از راههای غیررسمی هستیم.
از سوی دیگر اعلام میشود که حدود ۲ میلیارد دلار افغانستان با ایران روابط تجاری دارد؛ اما بالاتر از ۲ میلیارد دلار روابط تجاری غیررسمی یعنی قاچاق وجود دارد. از این رو من فکر میکنم زمانی که طالبان به قدرت رسیدند، سیاست افغانستان دستخوش حرکات ناهمگونی شده که این حرکات عمدتاً تحت تاثیر تعاملات سیاسی بد خارجی (غربیها) قرار گرفته است. تحت تاثیر این تعاملات، روابط منطقهای هم شکل گرفته است. روابط ایران و پاکستان با افغانستان به صورت پراکنده و روابط دوجانبه اقتصادی و تجاری انفرادی شکل گرفته است.
روابط بین المللی به شکلی است که وقتی شما با کشوری ارتباط برقرار میکنید این ارتباط نباید منافع کشور دیگری را خدشهدار کند. از این رو ایران، چین و دیگر کشورها همه میگویند باید یک حکومت فراگیر ساخته شود. آقای وزیرخارجه سابق و رییس جمهوری فقید ایران و آقای کاظمی قمی بارها اعلام کردند که افغانستان باید به یک دوست استراتژیک تبدیل شود؛ این به معنای آن است که باید همه اقوام، اندیشهها و احزاب در حکومت نقش داشته باشند. زمانی هم که حکومت فراگیر شکل بگیرد، مورد قبول کلی همه خواهد بود. ارتباط افغانستان و ایران تحت تاثیر چنین جوی قرار گرفته است. به این ترتیب، روابط دو کشور تا اندازهای تحت شرایط سیاسی است. با این حال، احتیاط لازم از جانب ایران صورت گرفته است.
چابهار و مسیرهای ترانزیتی ایران در روابط اقتصادی بین دو کشور چقدر نقش خواهند داشت؟ آیا طالبان سعی دارند روابط اقتصادی خود را با ایران گسترش دهند؟
من فکر میکنم، بله! طالبان این کار را میکنند. به خاطر اینکه نزدیکترین کشوری که با حاکمیت افغانستان کار میکند ایران است و حتی پاکستانیها هم آنقدر به ایران نزدیک نیستند. در حقیقت ایران و افغانستان بهترین تعریفها از حاکمیت را از لحاظ سیاسی، انسانی و ایدئولوژیک دارند. با این تفاوت که ایران کاملاً یک قدرت منطقه است. از این لحاظ آقای قمی و مقامات دیگر ایرانی، مشکل زیادی با طالبان ندارند، طالبان هم در حقیقت مشکلی با ایرانیان ندارند. از این رو مشکل آب را تا حدودی حل کردهاند.
مقامات افغانستان، چابهار را دارای امتیازات بسیاری میدانند؛ چرا که این پروژه هندی- ایرانی است و رسیدن هند به آسیای میانه که در حقیقت خلاف نظر پاکستان است، صورت خواهد گرفت. حتی یکی از مسائلی که پاکستان با حاکمیت افغانستان دارد، از همین موضوع نشات میگیرد. میگویند نباید افغانستان از طریق چابهار به منطقه آسیای میانه وصل شود. افغانستان این کار را کرد و در حقیقت مشکل پاکستان و طالبان در همین نقطه است؛ اما من فکر میکنم که در موضوع گوادر و چابهار، یکی جانشین آن یکی نمیتواند بشود؛ زیرا چابهار، بندر امام، کراچی و گوادر یعنی چهار بندری که افغانستان از آنها استفاده میکند من فکر میکنم هر کدام نواقص و مزایای خود را دارند. اگر افغانستان در شرایط بسیار بدی بود و کاملاً بندر بسته شد، در این صورت میتوانداز یک بندر به بندر دیگر برود.
ولی تصور نمیکنم روابط پاکستان با افغانستان آنقدر خراب شده باشد که طالبان نتوانند از بندرهای گوادر و کراچی استفاده کنند. بندر کراچی و گوادر امتیازات و تسهیلاتی دارند، اما دور هستند. از این لحاظ بندر چابهار از گذشته مورد توجه مقامات افغانستان بوده است. افغانستان، هند و ایران هر سه کشور، کارهایی را انجام دادهاند. نقطه عبور کالای هندی توسط خط آهن ایران به زودی به کشورهای ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان خواهد بود. همچنین از شمال افغانستان، خط آهنی که حرکت میکند میرود تا بدخشان و یک خط آهن دیگری که تا مرکز هرات حرکت میکند و بعد میرود به ترکیه. فکر میکنم ایرانیها به این کریدور بسیار علاقهمند هستند.
بندر چابهار هم برای ایران و هند مفیدبسیار است و هم وصل شدن به چابهار امتیاز بزرگی برای افغانستان است. هند و پاکستان دشمنی استراتژیک کاملاً دائمی دارند، از این لحاظ با اختلافاتی که هند و پاکستان دارند بندر گوادر با مشکلاتی روبرو شود؛ اما اگر خط آهن در افغانستان ساخته شود از طریق نیمروز به سمت شمال هرات و از شمال هرات به خط آهن ایران وصل شود، افغانستان را به غرب و آسیای میانه وصل خواهد کرد.
تفاوت شرایط اقتصادی جمهوریت و طالبان در چه مواردی است؟
اگر بگوییم جمهوریت کاری نکرده، اشتباه است و اگر بگوییم خیلی کارها کرده هم اشتباه است. من فکر میکنم در زمان جمهوریت اقتصاد افغانستان تغییراتی داشت، ولی نه به میزانی که مشکلات کاملا رفع شود. در واقع نمیتوان اقتصاد جمهوریت را با اقتصاد دولت سرپرست افغانستان مقایسه کرد؛اما باید گفت که باید در کشور قانون اساسی، روابط بینالمللی و سفیر دیگر کشورها وجود داشته باشند. قدرتهای بزرگ باید امروز به افغانستان کمک کنند و تا الان ۱۲ میلیارد دلار کمک کردهاند.
با این حال انتظار میرود حکومتی تشکیل شود که قوای مجریه، مقننه و قضاییه داشته باشد. همچنین پارلمانی هم تشکیل شود. همچنین نقش قانون پررنگ باشد، با وجود تمام نواقص باید سیستم بانکی وجود داشته باشد. از این منظر من فکر میکنم نباید دوره جمهوریت را با این دولت تازه مقایسه کنیم؛ اما میتوانیم بگوییم تا الان کارهای اقتصادی بیشتر روی وعدهها بوده نه در عمل.
در گذشته سرمایهگذاری وجود داشت؛ در حالی که در حال حاضر، کمکی برای نگه داشتن یک درجه از فقر وجود دارد. از این لحاظ فکر میکنم عدم سرمایه گذاری و عدم ورود سرمایه خارجی در افغانستان مشکلاتی ایجاد کرده است. قبلاً ایرانیها چقدر در افغانستان سرمایهگذاری میکردند، اما در حال حاضر سرمایه گذاری خارجی صفر شده است.
برای بهبود شرایط امروز افغانستان طالبان باید چه بکنند؟
روابط سیاسی بسیار مهم است. بی شک باید تعاملات سیاسی افغانستان که بیش از نیم قرن توسط عامل خارجی تعیین شده است، شکل جدیدی بگیرد. افغانستان کشوری است که دارای انباشت سرمایه نیست. ما سرمایه کلان به خاطر رشد اقتصادی و توسعه نداریم. از این رو برای توسعه به خارج از کشور محتاج هستیم. از جانب دیگر، از بازارهای خارجی که رونق و تجارت دارند باید کمک بگیریم تا تولید داخلی صورت گیرد و تولیدکننده داخلی انگیزه تولیدپیدا کند. اتاقهای تجارت افغانستان با ۶۴ کشور رابطه خود را مشخص کردند؛ ولی زیاد نیست. از آن طرف فکر میکنم که حرف و شعار اساسی اقتصاد طالبان باید از طریق باز کردن دروازههای سیاست داخلی و خارجی باشد؛ چون این سیاست خدشهپذیر شده است. از این لحاظ باید درهای سیاست را باز کنند و در واقع روابط سیاسی با جهان ایجاد کنند. تعاملات سیاسی با جهان باید براساس شرایط ملی افغانستان تعریف سود و حذف کردن بیجا است. کشورهایی مثل ما که قدرتهای بزرگ آن را مثل توپ فوتبال میبینند، باید در میدان خودمان بازی کنیم، ولی متاسفانه در افغانستان چنین نیست.
ما گاهی به صورت افراطی به طرف غرب میافتیم و گاهی به سمت شرق. با نشستهای بریکس و شانگهای، روسیه، چین و ایران بسیار نزدیک شدهاند. گروه تماس نیز به وجود آمده که متشکل از روسیه و ایران و پاکستان و چین است. سرمایهگذاری ایران، روسیه و پاکستان در معادن افغانستان میتواند هم امتیاز و هم خطر داشته باشد. امتیاز به خاطر اینکه سرمایهگذاری می کنند و دولت آرام میشود و قطعاً کشوری که ۲۰ سال دچار کسری بودجه بوده، منافعی میبرد؛ اما خطرش در این است که هنوز فضای افغانستان آمریکایی است. ایران هم با آمریکا مشکل دارد. از این رو افغانستان را بایدطالبان مدیریت کنند و اگر مدیریت درست کنند باید منافع کل منطقه و دنیا را براساس منافع خودش تعریف کنند؛ در غیر آن، بیش از ۱۰۰ سال است که ما میدان را میبازیم.
ایران و افغانستان چه امتیازات اقتصادی برای هم دارند؟
روابط اقتصادی ایران و افغانستان تقریباً زیاد است و امکانات و مزیتهای بسیاری وجود دارد. البته برای ایران بیشتر و برای افغانستان کمتر. در افغانستان به دلیل تنشها نوعی بی اعتمادی اقتصادی به وجود آمده است.
با وجود اینکه من یکی از منتقدین دولت قبلی بودم؛ ولی در آنجا باورهایی به بازارهای داخلی و خارجی بود. امروز باورها از بین رفته است و تولیدکنندگان ما کار نمیکنند. این شرایط برای ایران موقعیت مناسبی است. من در سفری به تهران با نخبگان تجارت ایران و افغانستان دیدار داشتم. بحث مهمی شکل گرفت که اگر ایران در افغانستان سرمایهگذاری کند، سود فراوان است؛ زیرا کار و مواد خام ارزان است و خود بازار وجود دارد و سرمایهگذاری در آنجا هزینههای حمل و نقل را کم میکند. همچنین مساله صادرات کالا مطرح شد که باز هم سرمایهگذاری سودمندتر بود.
در بین کشورهای خارجی بالاترین رقم سرمایهگذاری در افغانستان صورت گرفته است. از این لحاظ فکر میکنم مانند دبی و قطر است.
از سوی دیگر ۵ میلیون مهاجر افغان در ایران هستند که بیشتر جواناند که در ایران کار میکنند؛ چون در افغانستان تولید وجود ندارد عادت مصرف هم وجود دارد. بیشتر مردم افغانستان، کالاهای ایرانی استفاده میکنند و این از لحاظ اقتصادی درست نیست؛ یکی قدرت بیشتر دارد و امتیازبیشتر میگیرد.
روابط افغانستان و پاکستان به کدام سمت خواهد رفت؟
حرکات پاکستان برایم تعجبآور است؛ زیرا طالبان از پاکستان آمدهاند و خانوادههای برخی از آنها در آنجا هستند. حرکاتی که طالبان میکنند بار اولشان است که قهر میکنند و بعد درست میشود. این بازیهایی است که در منطقه صورت میگیرد.
طالبان آن طالبانی نیست که در گذشته وجود داشت و این چیزها را نمیفهمید. استراتژی مشخصی دارند و آنها در مرحله اجرای آن استراتژی هستند. پاکستانیها بهتر از همه حاکمیت طالبان را میشناسند برای اینکه ۲۰ سال پشت سر آنها و در مقابل آمریکا بودهاند.