سوگند پارسی نخستین دفتر شعری دکتر شهاب الدین شجاع استاد دانشگاه و یکی از شاعران معاصر تاجیکستان است که به کوشش شاعر جوان اسماعیل لشکری در افغانستان زیور چاپ یافته است.
به گزارش ایراف؛ به قول استاد پرتو نادری«شعر به یک مفهوم، آفرینش زیبایی است در زبان بربنیاد تخیل که در نهایت به وسیله واژهگان هستی مییابد. واژهگان ابزار کار شاعرند. شاعر پیوند ذهنی و عاطفی خود با زندگی و هستی را بهوسیله واژهگان بیان میکند. زیبایی شعر به چگونگی بیان این پیوند برمیگردد. با این حال، باید این نکته را فراموش نکرد که زیبایی شعر تنها زیبایی صورت آن نیست. زیبایی دیگر شعر به محتوا و جنبههای معنایی و چگونگی بیان محتوا برمیگردد.»
به همین دلیل نسل جوان و دانش آموختۀ افغانستانی در تلاش پیوند زدن ملتهای همتبار، همفرهنگ و هم زبان ( تاجیکستان، ایران، افغانستان» به واسطه شعر و هویت زبان پارسی اند که توسط استعمارگران به گوشه گوشۀ جهان پرت شده اند و میان شان مرز کشیده شده است تا نتوانند به عنوان قدرت و هویت بزرگ در مقابل تهاجمات اشغالگران ایستادگی نمایند. چون نسل دانش آموختۀ افغانستانی به این نتیجه رسیده است که تنها وسیلهای که میتوانند حوزه تمدنی مارا زنده و گرد هم جمع نماید، همان هویت تاریخی و زبان پارسی است.
در یك بیان ساده زبان وسیله ارتباطی بین انسانها است؛ كه این ارتباط در سطح خرد شامل كنشهای اجتماعی نمادی گشته، كه بصورت مستقیم و غیر مستقیم میان افراد شكل میگیرد؛ در سطح كلان شامل یكسری از اندیشهها و میراث فرهنگی و تمدن بشری شده كه در میان نسلهای یك جامعه انتقال فرهنگی و اشاعه یافته است. باتوجه به مطالب مطرح شده از دیدگاه علوم اجتماعی و فرهنگی « زبان یك محصول اجتماعی و فرهنگی است. لذا یكی از پدیدههای خاص زندگی اجتماعی انسان است و آنچنان در تار وپود زندگی روزانه ما تنیده شده كه همچون خواب و خوراك بسیار بدیهی جلوه مینماید.
برای درك اهمیت زبان، كافی است تصور كنیم كه زبان از جامعه انسانی گرفته شود. به خوبی میتوان در چنین تصوری دریافت كه تمدن و فرهنگ بشر نابود میگردد. زبان پدیدهای است با اهمیت، درخورتوجۀ بسیار و نیازمند بررسی از جنبههای گوناگون» به همین رو نسل دانش یافته نهایت کوشیده و میکوشند که پیوندهای فسخ شده را وصل نمایند. یکی از این ابزارهای پیوند دهنده همیشن دفتر شعر است.
این نهمین دفتر شعر تاجیک است که با ویراستاری و مقدمۀ آقای لشکری به دست نشر سپرده شده است. البته در این زمینه توسط بقیه دوستان هم کتابهای رمان و شعر نویسندهگان و شاعران تاجیکستانی بر گردان شده و در اختیار نسل جوان قرار گرفته است؛ ولی در این کوتاهه به آن نمیپردازم و اینجا فقط به دفتر شعری سوگند پارسی اشاره مینمایم؛ چون باورمندم که شعرهای این دفتر در تقویت روابط فرهنگی و ادبی کشورهای حوزه تمدنی ما نهایت مؤثر و کارا خواهد بود زیرا شعر دکتر شهابالدین شجاع، پیام یگانگیِ فارسیزبانان را دارد؛ یعنی وطن شاعر، محدودۀ جغرافیاهای امروزی افغانستان، تاجیکستان و ایران نیست.
شاعر توجه خاصی به وطن همزبانی و ملیِ آرایاییتباران دارد و جغرافیای شاهنامه فردوسی را ارج میگذارد. برای همین، جا دارد که از شاعر بزرگ تاجیک آقای شجاع و شاعر جوان آقای لشکری بابت زحماتشان سپاسگزاری نموده و این گونه فعالیتهای را در راستای بهبود روابط فرهنگی میان ملیتهای ارزشمند بدانیم.
به باور من نسل جوان و دانش آموخته حوزه تمدنی ایران و خراسان بزرگ به این نتیجه رسیده اند که تنها راه احیایی دوباره عظمت و جایگاه تاریخی ما به واسطه زبان و فرهنگ مشترک ما رقم میخورد که این را در شعرها و متنهای اکثریت نویسندهگان و شاعران به وضاحت در مییابید که من مشت نمونه خروار چند سرودۀ آقای شجاع را مشت نمونۀ خروار یادآوری مینمایم.
سوگند پارسی
هر کس که هست عاشقِ دلبند پارسی
شیرین بود دهان او از قند پارسی
روشن شود رهِ دل و اندیشهاش مدام،
از نور پندِ پیر خردمند پارسی
خوبان سخن کنند یکی بِه ز دیگری،
در بلخ و اصفهان و سمرقند پارسی
در کابل و دوشنبه و تهران کشیده قد،
سرشاخههای نخل تنومند پارسی
رمز شکوهمندیِ آن صف کشیدهاند،
پامیر و هندوکش و دماوند پارسی
برایت ای کابل
چهگونه خون نشود دل برایت ای کابل!
چهگونه جان نشود هم نوایت ای کابل!
منم، برادر افتاده دور همخونت،
حبیب و همدم و دردآشنایت ای کابل!
ز مرگ بیگنهان طفلکان سیهپوشم،
نشستهام به غم و بر عزایت ای کابل!
به حال زار تو و این زمین و این مردم،
ز گور کهنه بنالد نیایت ای کابل!
به داغ لالۀ قبر شهیدمردانت،
سرشک غصه بگرید سمایت ای کابل!
همیشه، تا نفس وارهیدن از غصه،
هماره خون شود این دل برایت ای کابل!
پیشنهاد می شود: “آتشبیاران معرکه” ناگفتههایی از دیدار رهبری با شاعران و شعرخوانی شعرای افغانستانی