به گزارش ایراف، عصر سهشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، پانزدهمین نشست کتابنامه بلخ با محوریت نقد و بررسی کتاب “افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات” که به کوشش بصیراحمد حسینزاده گردآوری و تدوین شده است، در کافه کتاب رستوران عمارت بلخ در تهران و با حضور دکتر سید عسکرموسوی، سلیم کریمزاده، سید عوضعلی کاظمی، نماینده انتشارات اطلاعات و جمعی از دانشگاهیان و فرهنگیان ایران و افغانستان برگزار شد و بصیراحمد حسینزاده از طریق تماس آنلاین و برخط در نشست حضور داشت.
حسینزاده دستاول بودن مطالب انعکاس یافته درباره افغانستان در بازه زمانی ۱۳۰۷ تا ۱۳۳۳ش در روزنامه اطلاعات را در سایر منابع کمتر به آنها پرداخته شده را از انگیزههای جمعآوری و تدوین کتاب ذکر کرد: “وقتی روزنامه اطلاعات را تورق کردم، دیدم مطالب بسیار مفیدی درباره افغانستان دارد؛ مطالبی که در بسیاری از منابع تاریخی ما به صورت روزشمار به آنها اشاره نشده است. از سویی هم روزنامه اطلاعات هم یکی از مهمترین روزنامههای منطقه محسوب میشده و از معتبرترین روزنامههای فارسیزبان بوده که در افغانستان هم طرفداران و خوانندگانی داشته است که از لحاظ خبری هم دارای اعتبار بوده. من دیدم که این مطالب خیلی مناسب است که به صورت منظم از روزنامه، استخراج شود و در اختیار خوانندگان و پژوهشگران قرار بگیرد و کسانی که بعدها بخواهند درباره تاریخ معاصر افغانستان تحقیق و پژوهش بکنند، یک منبع مهم همین روزنامههاست”.
این نویسنده و خبرنگار مهاجر افغانستانی مقیم مشهد، با بیان “ما بدون ریشه میخشکیم و این ریشه، مدنیت دیروز ماست” اهمیت بازخوانی تاریخ را برای مردم افغانستان همچون ریشههایی دانست که مراجعه به آن به مثابه بازیابی هویتی کشور و مردم افغانستان میباشد و درباره اهمیت بازخوانی تاریخ افغانستان برای نسلهای امروز افغانستان افزود: “تاریخ افغانستان، ریشه و مدنیت دیروز ماست که نوعی بازگشت به اصالت خویشتن است. به همین دلیل تاریخ، برخلاف سایر دانشها، هیچگاه جایگاه و مقام خود را در برابر دانشهای مدرن و تکنولوژى امروز از دست نمیدهد و همیشه پویا و زنده است و میتواند یک سند گویا برای نسل امروز باشد”
حسینزاده چاپ و انتشار کتابِ “افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات” در ایران را گامی برای رفع فقرشناختی جامعه ایران از تاریخ و مسائل افغانستان دانست و افزود: “علیرغم مشترکاتی که بین جامعه ایران و افغانستان وجود دارد، تا به حال جامعه ایران آنطور که شایسته و بایسته است افغانستان را نشناخته و نمیشناسد”.
حسینزاده بر این نظر است که جامعه ایرانی تنها از یک دریچه که مهاجران باشند با افغانستان آشنا شدهاند؛ در صورتی که صرف اتکا به این شناخت از افغانستان، بسیار محدود است و شامل شناخت از تمام جامعه، فرهنگ و تاریخ افغانستان نمیشود: “جامعه ایران با افغانستان همیشه از دریچه مهاجران آشنا شدهاند، آن هم مهاجرانی که عمدتاً جزو طبقه فرودست جامعه بوده و قرار گرفتهاند و شناختشان از افغانستان عمدتا تنها از آن طریق بوده و متأسفانه مفاخر و دستاوردهای فرهنگی-تمدنی افغانستان را نتوانستهاند که بشناسد. این کتاب هم میتواند جامعه ایران را با برههای از تاریخ افغانستان آشنا کند با مشترکاتی که بین ایران و افغانستان وجود داشته است، سفرهایی که امانالله شاه و ظاهرشاه به ایران میآید و سفرهایی که سایر مقامات افغانستانی به ایران میآیند و از ایران به افغانستان سفر میکنند به خصوص ادبا و پژوهشگران؛ مجموع این معلومات و اطلاعات که در این کتاب گردآوری و تدوین شده است، میتواند شناخت خوبی از افغانستان به جامعه ایران ارائه دهد که هدف منهم همین بوده که دو جامعه ایران و افغانستان بهتر با هم آشنا شوند”.
حسینزاده در پایان گفتگو با اذعان به اینکه مخاطبان و خوانندگان کتاب “افغانستان به روایت روزنامه اطلاعات” میتوانند تمام مردم علاقمند از ایران و افغانستان باشند، مخاطب و خواننده تخصصی اثر را پژوهشگران و محققان رصه مسائل تاریخ دانست و گفت: “مخاطب کتاب در مرحله اولی که مد نظرم بودند، بیشتر پژوهشگران و محققان تاریخ بودند، بسیاری از مطالبی که در این کتاب آمده در بسیاری از منابع و کتابها مشاهده نمیشود که از این روی کتاب میتواند منبعی برای محققان و پژوهشگران تاریخ هم در افغانستان و هم در ایران باشد”.